۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

خوب یا بد... من همینجوریم!

    هیچ قصد ندارم از گرایش جنسی بگم! دیگه بخش دوم اون کلمه حالم رو بهم میزنه! میخوام از یه طرز فکر بگم... چیزی که با این که خیلی عذاب دهنده اس، مازوخیست وار دوسش دارم و بهش می بالم! کمال گرایی و سیاه و سپید دیدن مسائل! گرچه دو مقوله نسبتاً سوا هستن این دو تا ولی به طرز عجیبی به هم گره خوردن!
خیلی پیش میاد به خودم فک می کنم چرا من انقد سخت می گیرم! چرا من نمیتونم مثه بقیه باشم یا دست کم فیلم بازی کنم که مثه همه پسرای استریت همه فکرم دختران؟ مگه یه دوس دختر و پسر سوای از داستان سکس چی کار می کنن؟ مگه جز اینه که بهترین دوستات دخترن رضا؟ پس چرا یه بار امتحانش نکنی و یه کم نظر دیگران رو به خودت مثبت تر نکنی تا موقعی که یه دوس پسر مناسب پیدا کنی؟


    تا این جا احساسم ور زد! حالاعقلم میاد و افسار سخن رو تو دس میگیره! اول از همه این که حتی اگه سکس رو هم بذاری کنار، یه چیزی هس بنام لیبیدو، که من کنار یه دختر به جای این که اون رو حس کنم، یه پارچ آب یخ رو حس می کنم! اگه یه دختر رو لمس کنم، انگار یه تیکه سنگ یا نهایتاً یه جایی از تن خودم رو لمس کردم! ولی امان از لمس یه پسر، هر چند نه زیاد خوشگل و بلکه هم معمولی!
از لیبیدو که بگذریم می رسیم به وجدان! خب تکلیف اون بدبخت چیه؟ اومدیم و بهت عادت کرد، حالا اگه نخوایم بگیم که عاشقت شد، گرچه خیلی آش دهن سوزی هستی!! :)))) ولی واقعا احساسات یه دختر پاک تر از یه پسره و روحیه اش هم حساس تر! من یکی که نیستم!
بعد آخر از همه میرسیم به بخش مهم شعور انسانی که ادعای داشتنش یه جای آسمون رو پاره کرده! شعور من این جوری واسم تعریف شده که: کاری رو بکن که دوس داری، به کسی آسیبی نزن و به پیامد هاش هم فکر کن! خب دوستی با یه دختر واسه یه گی مثه من، هیچ کدوم از این پیامدارو نداره!
شاید تا ۱ سال و نیم پیش تصور دوستیم با یه دختر و حتی ازدواج باهاش برام ممکن بود. نه به خاطر میل جنسی! هرگز... بلکه به خاطر یه چیز احمقانه ای به نام عرف و یه سری چیز کوچولوی مسخره بنام موتیف به علاوه چاشنی تقلید، حسادت، ترس و تنهایی! اما الان، شاید به دلیل عاشق شدنم واسه ۲امین بار و زندگی کردن با توهمای شیرین عشق، شاید هم به خاطر آشناییم با وبلاگ ها، شعورم به حدی رسیده که اول از همه خودم رو مثه کف دستم بشناسم! بدونم کمال گرام، عاشق پسرای قد بلند و مو قهوه ای ام که یه کم ریش دارن و بوی عطرشون برعکس پوست برنزه تنشون، خنک خنکه! بدونم همه دخترای دنیا واسم مثه یه خواهرن! و این که از مرد سالاری متنفرم و از رنج دیدن زنا رنج می کشم!
همین طور بفهمم که از هیچ چی مثه پیش داوری یا تعصب متنفر نیستم چون این عفریته، مادر بدبختیای بشره نه دروغ اونجور که زرتشت میگه! متوجه شم که عاشق خودمم و واسه بهبود روحی فیزیکی خودم هر کاری به هر بهایی می کنم! و مهمتر از بدونم کیم و واسه چی اینجام، و یا این که چرا این بلا سرم اومده و حالا چطور باید باهاش کنار بیام! من از زندگیم، گرچه تلخ گرچه شیرین، درس امید و خودکفایی گرفتم! به خود شناسی ای رسیدم که خیلییییی از اطرافیانم بهش نرسیدن و به توانایی من تو تصمیم گیری و اراده و کندوکاو مسائل قبطه می خورن!
خب اینا هم یه سری برآیند های خوب کمال گرایی بود!
پ.ن ۱: اینارو نگفتم که مثه این عقده ایا بگم من خیلی خوبم... خواستم بگم اینا هم یه سری آلترناتیفه که می ارزه یه بار هم که شده امتحانش کنین! هر چند هیچ چیز کاراکتر آدم رو تو این سن عوض نمی کنه دیگه!
پ.ن ۲: امشب با چند تا از دوستای پسر استریتم بیرون بودم، یکیشون که سوسول نیس ولی کلاً تر تمیزه گفت: ببین تو این عکس ۲ ماه پیشم که تِل داشتم، مدل مو هام خوبه؟.... دوس داشتم راستشو بگم: نه عزیزم به نظر من تل واسه پسر خیلی مسخره اس! حتی اگه گی B باشی (بی ربط)
پ.ن ۳: بام بودم! کلی تیکه خوردم... دیروز هم جمشیدیه بودم، اونجام یه تیکه اوووووف خوردم! یعنی انقد یه چسب رو دماغ آدمو بچه... می کنه؟ شاکیَماااااا (بی ربط تر)
پ.ن ۴: این روزا کلی مشغولم و بهم بد نمی گذره! ولی شدیداً از استریتها بهم حالت تهوع بهم دس میده! از امکانات و آزادی ها و مخ زنی ها و هزار تا چیز دیگه اشون که من ندارم! (خیلی بی ربط تر)

۱۷ نظر:

مهرداد گفت...

پس استایل مورد علاقت همون آقای شکلاتیه که قبلا گذاشته بودی :-) ;-)

منم مثل خودت سخت گیرم. خیلی ها هم بهم میگن سخت گیرم. مخصوصن محمد. اما خب چه میشه کرد. منم اینجوریم، خوب یا بد (به قول تو :D )

اما ازدواج. من ازدواج خواهم کرد. بعد از اینکه دانشگاه رو تموم کنم، اگه حس و حال ارشد بود که ادامه میدم وگرنه یه مدت کار می کنم. به هر حال تصمیمم رو برای ازدواج قطعی کردم. بعد از حدود دو سال سنجیدن وضعیت زندگیم و عواقب تصمیماتم. هرچند میدونم راه پر خطری رو انتخاب کردم. اما از این مطمئنم که در حال حاضر درست ترین تصمیم همینه.

تو هم به زندگی و احوالات خودت نگاه کن. ببین با انتخاب کدوم مسیر آرامش بیشتری داری، و بعد به تصمیمت احترام بزار و تا آخرش پاش واستا. البته هر وقت حس کردی تصمیمت اشتباه بوده، خب عیبی نداره، عوضش کن.

یه استاد ریاضی داشتیم که از نروژ اومده بود. خیلی ازش تاثیر گرفتم. شاه بیت حرف هاش این بود که کاری بکنید که آرامشتون از بین نره.
می گفت اگه می بینید ریاضی آرامشتون رو به هم میزنه سر کلاس من نیاید، نگران نمره هم نباشین!!!!
جای برادری قد و قیافش هم بد نبود :P
فکرشو بکن :)))

Reza Cupid Boy گفت...

مهرداد اون آقا شکلاتیه خیلی گرگی بود چهره اش!!! چشاش باید درشتتر باشه! :)))) من چقد پررو ام!
مهرداد آخه چجوری می خوای ازداج کنی؟ بی عشق! بدون حتی شور جنسی!
نکنه بخاطر آقا فرزاده؟؟؟ DDD: البته من خیلی سنم واسه گفتن این حرف کمه و باید دست کم دهه ۳ام زندگیم درست و حسابی شروع شه که بتونم حرفی بزنم، ولی الان نظرم"امکان نداره" هستش!!!
اون استادتون رو هم با ما آشنا کن! اگه استریت نیستاااا!
راستی من آخرش نفهمیدم این آقا محمد بی اف تو هست یا نه؟ :)

نقطه چین ها . . . گفت...

..همین خودشناسی خیلی مهمه..چیزی که هنوز خیلی از جی ها بهش نرسیدن..خودشناسی باعث میشه محکم جلو بری..و موفق بشی...
بی معنی تر از زندگی استریت ها ندیدم...

یوسف

مهرداد گفت...

چرا بی عشق؟
شاید خیلی خیلی شعار گونه به نظر بیاد، ولی من معتقدم عشق بالاتر از جنس و جنسیت و گرایش و این چیزهاس. چون اگه بخایم محدودش کنیم به این مرزبندی ها دیگه عشق نیست. میشه عاشق یه دختر بود و باهاش عاشقانه زندگی کرد، ولی در عین حال گی بود :) حق داری گیج بشی، من افکار عجیبی دارم :P

محمد یه پسره خوبیه که من عاشقش هستم و اون هم عاشق منه.
سعی نمی کنم روش اسم بزارم، بی اف، جی اف، پارتنر، داداش، شوهر، زن، همسر ... هرچی!!
مهم اینه که دوتا انسان عاشق هم هستن، و از اون مهم تر اینکه این دو تا انسان از کنار هم بودن لذت می برن و به آرامش می رسن.
دیگه بقیه حرفا رو بریز دور تا بتونی از معنای عریان و خالص عشق، فارغ از القاب و نام های ساخته دست بشر لذت ببری.

ادی گفت...

کلا با نوشته هات حال می کنم رضا جان، جدی
یه جوراییه
نمی تونم بگم چه جوری :دی
اخه جالبیش اینجاست خودت هم نظر موافق رو میگی هم مخالف، بعا آدم میمونه چی بگه :) من این مشکل رو سر کامنت گذاشتن واسه چند تا از نوشتهات داشتم
ولی حالا جدی، کلا اگه میتونی و به این واقعیت رسیدی که همجنسگرا هستی قید ازدواج و سکس با دختر رو بزن؛ دلایلی که گفتی جوونمردونه بود، بعلاوه خودتی که عمرتو پای چیزی گذاشتی که نمی خوای، اره نباید اونطور که مردم می خوان زندگی کرد...
این دنیای استریت ها هم ارزونی خودشون، واسه خودشون خوبه ها، دعوام نکنین باز مهسا و الی و اینا، ولی باشه واسه خودشون :دی
البته بیشتر منظورم پسرای استریت بود، بی خیال تا دعوا نشده :)
موفق باشی

Reza Cupid Boy گفت...

یوسف جان زندگی استریت ها به نظر اکثر ماها مسخره است! ولی خب به نظر خودشون کلی هم باحالن!
مهرداد جان من خیلی رو عقل و شعور تو حساب می کنم و فک میکنم که داری احساسی می حرفی! آخه تو که با طبیعت رابطه عاشقانه که بخشیش هم جنسیه( گرچه قبول دارم که سکس تو رابطه عشقی شرط نیست و بدون اون هم میشه راحت ادامه داد رابطه رو) نمی تونی بجنگی!!! ببین من خودم به سکس زیاد فک نمی کنم و اصن هم واسم مهم نیست اگه طرفم ازم سکس نخواد و حتی خوشحال ترم میشم یه رابطه بی سکس یا کم سکس داشته باشم، ولی همون بوسیدن خالی و در آغوش کشیدن هم نیاز به لیبیدو داره!

Reza Cupid Boy گفت...

ادی جان من کلاً این مدلیم! اونقد با خودم رک بودم و انتقاد پذیر شدم که نوشته هامم این شکلی شده! به هر حال خیلی خوشحالم که نظر قشنگت رو این طور صادقانه گفتی! آره پسر معلومه که به این مسئله رسیدم! و تا آخرشم پاش هستم! چه طور می تونم جز این فک کنم وقتی فقط آغوش و پشتیبانی یه پسر می تونه آرومم کنه! بخدا زندگی شریف و تنها می ارزه به در کنار کسی بودن و اونو بدبخت کردن! چه شود اگه بچه دارم بشی پس از ازدواج!!! s-: s-:
باز هم مرسی بهم سر میزنی!

مهرداد گفت...

الان این جوابی که به من دادی در نکوهیدن ازدواج آتی من بید یا در مذمت روابط عشقولانه من با یک استریت؟؟!؟

ببین رضا
نمی دونم چی بگم
فقط اینو بدون که یه وقتایی توی شرایطی قرار می گیری که ...
مجبور میشی صندوقچه آرزوهات رو قفل کنی و بندازیش توی دریای طوفانی تا با سرعت از ساحل دور بشه و بعد تو هم از ساحل دور بشی
...

Reza Cupid Boy گفت...

نه مهرداد جان این جواب قطعاً در مذمت هیچ چیزی نبود چون اصولاً این زندگی خصوصی توئه و به هیشکی مربوط نمیشه! بویژه رابطه کنونیت با یه استریت! ولی واسه آینده ات.... خب دوس دارم تو هم که این همه مدته دنبالت کردم و کلی با روحیه ات آشنا شدم و دوستمی، اونجور که می خوای زندگی کنی نه اونجور که استریتا ازت توقع دارن! D:

مهرداد گفت...

رضا جون خیالت از یه چیز راحت باشه
اگه میگم تصمیم دارم ازدواج کنم مطمئن باش به خاطر استریت های اطرافم نیست، تصمیمیه که با سنجیدن همه جوانب خاص زندگی خودم و معیارهام و ارزش هام گرفتم

وگرنه من از اونا نیستم که برا حرف مردم کاری بکنم
ایشالا یه زن خوشجل موشجل می گیرم دل همه تون آب بیفته :D

Reza Cupid Boy گفت...

ایشاللللا!!!! ایشالا یه برادر زن سکسی ام گیرت بیاد واسه ما معرفی کنیش! DDD:

مهرداد گفت...

اااااااا زرنگی مگه خودم چولاقم که بدمش به تو :P

Reza Cupid Boy گفت...

نه دیگه تو باید به خانومت وفادار باشی!!! دهههههه!!! )-]

مهرداد گفت...

eeee اینجوریه؟؟؟ پس من زن نی می خام :D
راستی حاج رضا

میتونی یه سایت برا دانلود فیلم معرفی کنی؟
چند روزه دنبال لینک prayers for bobby می گردم به هیچ جا نرسیدم
از torrent هم سر در نمی یارم
الان من میخام این فیلمه رو دانلود کنم ولی نمی دونم باید چیکار کنم :|

ناشناس گفت...

اصولا از نوشته های اینطوری و البته این نوشته ت خوشم اومد
به جز این تیکه ش:" همه دخترای دنیا واسم مثه یه خواهرن"
چرا باهرکسی که نسبت سکسی نداشته باشی نسبت فامیلی داری ؟
اینجور برخوردا مال سنتی هاس!
این نظر من بود
بوس

Reza Cupid Boy گفت...

نان سکچوال عزیز... این مثه اینه که تو مادر همه دوستات رو مثه مامان خودت بدونی! این به نظر من طبیعت بشره نه عرف و قرارداد! بعدشم اگه نگاه جنسی به یه جنسیت نداشته باشی، اون جنس میشه مثه خودت یا خواهر برادرت! واسه این که تعریف دیگه ای نمیشه واسش گفت! میشه؟؟؟

Reza Cupid Boy گفت...

حاج!!!!! مهرداد...
راستیتش نه سایت نمی شناسم! ولی ترنت که خیلی راحته! به این سایت برو و این برنامه رو دانلود کن! http://www.utorrent.com/
بعد هم که دانلود شد وازش کن!
به یکی از این دو سایت برو: isohunt.com-thepiratebay.org
تو این سایت ها هر چیزی که میخای اعم از آهنگ و فیلم و اینا میتونی سرچ کنی! بعد دقت کن که اگه فیلمه، حجمش زیر 1.5یا 2 GB نباشه! بعد اون ترنت رو بگیر، حجمش خیلی کمه! یا خودش اتوماتیک میره تو اون برنامهه که DL کردی یا این که خودت ترنت دانلود شده ات رو بگیر بندازش تو برنامه! در این صورت بدون نیاز به آنتی فیلتر یا وی پی ان با سرعت واقعی اینترنتت DL کنی! DDD: