TiTwo
چهارشنبه ظهر
با ۳ تا از دوستای دبیرستانم رفتیم تیتو! خب دومین بارم بود میرفتم... دفعه پیش با یکی از هم کلاسی های دخترم رفته بودیم!پنجشنبه ۳ هفته پیش بود... اون کوله میخواست بخره واسه همین کل ونک و میرداماد رو گشتیم! وسط کار هم رفتیم تیتو! خب شنیده بودم که یه موقعی پاتوق بوده واسه همو ها! به ویژه سه شنبه ها! ولی اون بار که من رفتم جز چن تا مورد، به کسی شک و پک نزدم! کسی هم اگه بوده، وقتی یه پسره رو با یه دختر ببینه خب طبیعتاً هیچ اقدامی نمی کنه. این دفعه هم که اصن حواسم نبود چون هم بد جا نشستیم هم این که دوستام مهلت کوچکترین دید زدنی بهم نمی دادن! حالا یه بار هم سه شنبه می رم!
Harassment
پنجشنبه
باز هم با همون دوستای دبیرستان به اضافه ۲ تای دیگه که ۲ سال بود ندیده بودمشون رفتیم بیلیارد! اولین بارم بود و کلی ذوق و شوق داشتم! یکی از اون دو تا که فرض می کنیم اسمش "م" باشه، بد جور رید به حالم! از الان بگم که بنده خدا قصدی نداشت و هدفش خیر بود ولی... هیچی دیگه کلی حالمو گرفت! راستش من خیلی زلم زیمبو (درس نوشتم؟) آویزون خودم می کنم! یه خروار دسبند که یکیشون حتماً رنگین کمونه و همیشه و همه جا دستمه! از وقتی هم که دانشگا تعطیل شد واسه تابستون، یه سری پیکسلم رو که به کیفام زده بودم رو کندم و زدم به جینام! رو هر کدوم ۲ تا مثلاً! از قضا اون شب یه پیکسلی زده بودم که در کنار دستبند مذکور، بسیار تابلوم می کنه! یه پیکسله که روش یه ردیف ۸ تایی مداد رنگیه! خب درسته مثه رنگین کمون ما ۶ رنگ نیست ولی مثینکه خیلی بیشتر مردم رو یاد گی ها میندازه! اولین باری که رفتم پیکسل بگیرم از جمعه بازار پروانه، این رو هم خریدم. همون روز اول انداختمش رو میز تحریرم رو دستم بهش نزدم چون داداشم به محض این که دیدش گفت این مال گی هاست! و جالبه که این حرف رو راجع به دسبندم که اون رو هم همون روز خریده بودم، نزد!
خلاصه دردسرتون ندم! این آقا که بهش میگیم "م" و اصن ما آدم حسابش نمی کردیم(چون کلاً آدم خزیه، اون از تیپ ضایعش مه مثه مردای ۱۰۰ ساله لباس میپوشه، اون از قد و قواره قناسش(درست ننوشتم نه؟؟)!!! اون هم از حرف زدنش که به زور می فهمی چی میگه) و اصن ته اسمش همیشه یه جقل میچسبوندیم؛ واسه ما شاخ شد اون شب!
داشتیم بازی می کردیم نوبتی که من و اون و یکی دیگه نوبتمون تموم شد و رفتیم یه گوشه وایسادیم به ور زدن... بر گشت گفت این پیکسلا رو واسه چی میزنی رضا! گفتم واسه قشنگی دیگه، مد شده! گفت میدونی نماد چیه؟
دوزاریم افتاد ولی چون من خیلی آدم خفنی هستم سریع پیچوندمش و گفتم آره، نماد صلحه! آخه زیرش یه پیکسل دیگه هم زده بودم که نماد صلح بود! بعد سریع حرف رو عوض کردم و نوبتم شد، گذشت و دوباره اومدیم وایسادیم. دیدم دوباره داره میگه! گفتم این ول کن نیس، بذا تا بقیه سرشون گرم بازیه، این ورش رو بزنه و خفه شه! ولی خب به صورت ناخودآگاه بازم خودم رو زدم به نشنیدن و اینا و رفتم با یکی دیگه مشغول یه حرف خیلی بی ربط شدم. دیدم داره صدا می کنه! برگشتم و شروع کرد! گفت آره داشتم می گفتم، این نماد گی هاست! من هم که انگار با این واژه قبیح ناآشنام گفتم کیا؟ گی ها!!!
گفت آره! گفتم واقعاً؟ نمی دونستم! تو از کجا می دونی؟ گفت یه سری هم دانشگاهی گی داره! آزاد تهران جنوب می خونه! (ای بخشکی شانس، مردم دانشگا دارن ما هم دانشگا داریم) بعد گفت که آره یه پسره هست که سر تا پاش رو از این پیکسلا می کنه و خیلی اوائه و از این ** شعرا! اونقدر دلم میخواست بهش میگفتم شماره این دوستت رو میشه بدی؟؟ البته نده حالا که یادم میفته میگه اوائه خیلی، پشیمون شدم!! بعد خیلی جالب بود که میگفت که دسبندت رو نمیگم هاااا! فقط پیکسل! خواستم بگم احمق جون اصل داستان دسبنده که ۶ رنگه! بعدش هم گفت ناراحت نشدی که؟؟؟ گفتم نهههههه بابا ناراحت واسه چی؟ مرسی که گفتی عزیزم!(اون لحظه می خواستم جرش بدم) خلاصه این هم از کار فلک قدّارِ مادر***!!! :)))) بعد دیگه زود پیچوندم اومدم خونه! تو راه داداشم اس زده میگه سر رات سودا بگیر! می گم چرا؟ میگه مهمون داریم ویسکی هم که می دونی بدون سودا نمیشه! واااا رفتم قشنگا! با اون حال خراب سر مسیر رو کج کردم به سمت بقالی! ۲ تا سودا یک و نیم لیتری گرفتم حالا مگه تاکسی هست؟؟؟؟ آخرش پیاده اومدم!! فک کنین من خسته ناراحت، اون سر بالای نادرشاه رو هم اومدم بالا مثه اسپپپپپپ! بعد دم در خونه یهو یادم افتاد هنوز نکندم پیکسل رو! اون رو کندم دسبندم رو هم در آوردم! خب وقتی میدونی تو مهموناتون کِیس جووووووونی در کار نیست و یه مشت چَپَر چَفتَک میان خونتون، دیگه واسه کی بزنی از این چیزا! ما که شانس هم نداریم یهو دیدی جلو مامان بابا و داداش و اینات همه یکیشون برگرده بگه که اینا نماد گی هاست و تو یه گی کثیفی!!!:)))) فک کن با همین لحن! خلاصه اون شب ریده شد تو حالم یه کم! بعدش فکر به سرم زد نکنه این همه جا رو پر کنه که رضا گیه! بعدش یادم اومد که ما ایرانی ها در این مواقع(چه زن چه مرد) به یه بخش خاصی از بدنمون اشاره می کنیم و میگیم: به *** البته من زیاد این رو نمی گم! نه این که حالا مثبت باشم و فحش ندم هااا! الان یه سال میشه از پاستوریزگی در اومدم! ولی کلاً بعضی فحشا رو مخن! حال نمی دن! حالا راجع به اون هم باید حرفید کلی!
پروانه
امروز صبح با فلاکت از جام پا شدم! با فلاکتااااا!!! دیشبش تا ۳ داشتم ظرف ها رو می شستم کمک مامانم باشم بلکه! (;; بعد رفتم پارکینگ جمعه بازار پروانه! دسبند و پیکسل که اصن جزء جدایی ناپذیر خریدای اونجاس! ولی دیگه مثه قدیم نیس! ۶،۷ ماه پیش خیلی جوش باحال تر بود! همه اونجا لیدی گاگا بود تیپاشون! ولی خب خداییش خوب میشه دید زد اونجا! واقعاً چیزای خوبی میان اونجا! برین یه دعا هم به روح ما بکنین! با این که یه دسبنده رنگین کمون ۸ ماهه دارم، ولی واسه محکم کاری دادم اونجا یکی دیگه هم واسم بافت! خب نو شد بچه ام! :)
اینا یه سری از دسبندان که توی ۸ ماه گذشته با رنج و مرارت فراوان خریدمشون :))))) البته اینا نخی ان! یه سری هم کنفی و از این پلاستیکیای طرح چرم هست که واسه تنوع بد نیست! شاید یه روز از طریق همین وبلاگ حراجشون کردم اصن همه رو، فقط میذارم اون رنگین کمون ها بمونن!
پ.ن: چیه؟؟؟ دنبال Type میگردی؟DDD: خب راستش خیلی خوابم میاد و تایپ و این داستان هام که سر درازی داره و به بقیه مطلب هم نمی خونه! پس میذارمش واسه یه پست اختصاصی و سوا!
پ.ن۲: آهان راستی! به رسم حسنه ای که خانوم گاگا بنیان نهاد و گفت تو هزارمین توییتش تو توییتر، ویدئوی You and Iرو شِر میکنه، اینجانب هم با رسیدن شمارگان بازدیدم به هزار، یه پست ویژه میذارم! البته فک کردم چی ویژه است واقعاً؟ بعد یادم اومد یه قولی راجع به بیان یه سری مطالب داده بودم... خب بسه دیگه خیلی خندیدیم! بذارین سورپریز شین! گرچه خودم میمیرم از شرمندگی ولی دیگه مرده(پسره) و قولش!!!:)))
چهارشنبه ظهر
با ۳ تا از دوستای دبیرستانم رفتیم تیتو! خب دومین بارم بود میرفتم... دفعه پیش با یکی از هم کلاسی های دخترم رفته بودیم!پنجشنبه ۳ هفته پیش بود... اون کوله میخواست بخره واسه همین کل ونک و میرداماد رو گشتیم! وسط کار هم رفتیم تیتو! خب شنیده بودم که یه موقعی پاتوق بوده واسه همو ها! به ویژه سه شنبه ها! ولی اون بار که من رفتم جز چن تا مورد، به کسی شک و پک نزدم! کسی هم اگه بوده، وقتی یه پسره رو با یه دختر ببینه خب طبیعتاً هیچ اقدامی نمی کنه. این دفعه هم که اصن حواسم نبود چون هم بد جا نشستیم هم این که دوستام مهلت کوچکترین دید زدنی بهم نمی دادن! حالا یه بار هم سه شنبه می رم!
Harassment
پنجشنبه
باز هم با همون دوستای دبیرستان به اضافه ۲ تای دیگه که ۲ سال بود ندیده بودمشون رفتیم بیلیارد! اولین بارم بود و کلی ذوق و شوق داشتم! یکی از اون دو تا که فرض می کنیم اسمش "م" باشه، بد جور رید به حالم! از الان بگم که بنده خدا قصدی نداشت و هدفش خیر بود ولی... هیچی دیگه کلی حالمو گرفت! راستش من خیلی زلم زیمبو (درس نوشتم؟) آویزون خودم می کنم! یه خروار دسبند که یکیشون حتماً رنگین کمونه و همیشه و همه جا دستمه! از وقتی هم که دانشگا تعطیل شد واسه تابستون، یه سری پیکسلم رو که به کیفام زده بودم رو کندم و زدم به جینام! رو هر کدوم ۲ تا مثلاً! از قضا اون شب یه پیکسلی زده بودم که در کنار دستبند مذکور، بسیار تابلوم می کنه! یه پیکسله که روش یه ردیف ۸ تایی مداد رنگیه! خب درسته مثه رنگین کمون ما ۶ رنگ نیست ولی مثینکه خیلی بیشتر مردم رو یاد گی ها میندازه! اولین باری که رفتم پیکسل بگیرم از جمعه بازار پروانه، این رو هم خریدم. همون روز اول انداختمش رو میز تحریرم رو دستم بهش نزدم چون داداشم به محض این که دیدش گفت این مال گی هاست! و جالبه که این حرف رو راجع به دسبندم که اون رو هم همون روز خریده بودم، نزد!
خلاصه دردسرتون ندم! این آقا که بهش میگیم "م" و اصن ما آدم حسابش نمی کردیم(چون کلاً آدم خزیه، اون از تیپ ضایعش مه مثه مردای ۱۰۰ ساله لباس میپوشه، اون از قد و قواره قناسش(درست ننوشتم نه؟؟)!!! اون هم از حرف زدنش که به زور می فهمی چی میگه) و اصن ته اسمش همیشه یه جقل میچسبوندیم؛ واسه ما شاخ شد اون شب!
داشتیم بازی می کردیم نوبتی که من و اون و یکی دیگه نوبتمون تموم شد و رفتیم یه گوشه وایسادیم به ور زدن... بر گشت گفت این پیکسلا رو واسه چی میزنی رضا! گفتم واسه قشنگی دیگه، مد شده! گفت میدونی نماد چیه؟
دوزاریم افتاد ولی چون من خیلی آدم خفنی هستم سریع پیچوندمش و گفتم آره، نماد صلحه! آخه زیرش یه پیکسل دیگه هم زده بودم که نماد صلح بود! بعد سریع حرف رو عوض کردم و نوبتم شد، گذشت و دوباره اومدیم وایسادیم. دیدم دوباره داره میگه! گفتم این ول کن نیس، بذا تا بقیه سرشون گرم بازیه، این ورش رو بزنه و خفه شه! ولی خب به صورت ناخودآگاه بازم خودم رو زدم به نشنیدن و اینا و رفتم با یکی دیگه مشغول یه حرف خیلی بی ربط شدم. دیدم داره صدا می کنه! برگشتم و شروع کرد! گفت آره داشتم می گفتم، این نماد گی هاست! من هم که انگار با این واژه قبیح ناآشنام گفتم کیا؟ گی ها!!!
گفت آره! گفتم واقعاً؟ نمی دونستم! تو از کجا می دونی؟ گفت یه سری هم دانشگاهی گی داره! آزاد تهران جنوب می خونه! (ای بخشکی شانس، مردم دانشگا دارن ما هم دانشگا داریم) بعد گفت که آره یه پسره هست که سر تا پاش رو از این پیکسلا می کنه و خیلی اوائه و از این ** شعرا! اونقدر دلم میخواست بهش میگفتم شماره این دوستت رو میشه بدی؟؟ البته نده حالا که یادم میفته میگه اوائه خیلی، پشیمون شدم!! بعد خیلی جالب بود که میگفت که دسبندت رو نمیگم هاااا! فقط پیکسل! خواستم بگم احمق جون اصل داستان دسبنده که ۶ رنگه! بعدش هم گفت ناراحت نشدی که؟؟؟ گفتم نهههههه بابا ناراحت واسه چی؟ مرسی که گفتی عزیزم!(اون لحظه می خواستم جرش بدم) خلاصه این هم از کار فلک قدّارِ مادر***!!! :)))) بعد دیگه زود پیچوندم اومدم خونه! تو راه داداشم اس زده میگه سر رات سودا بگیر! می گم چرا؟ میگه مهمون داریم ویسکی هم که می دونی بدون سودا نمیشه! واااا رفتم قشنگا! با اون حال خراب سر مسیر رو کج کردم به سمت بقالی! ۲ تا سودا یک و نیم لیتری گرفتم حالا مگه تاکسی هست؟؟؟؟ آخرش پیاده اومدم!! فک کنین من خسته ناراحت، اون سر بالای نادرشاه رو هم اومدم بالا مثه اسپپپپپپ! بعد دم در خونه یهو یادم افتاد هنوز نکندم پیکسل رو! اون رو کندم دسبندم رو هم در آوردم! خب وقتی میدونی تو مهموناتون کِیس جووووووونی در کار نیست و یه مشت چَپَر چَفتَک میان خونتون، دیگه واسه کی بزنی از این چیزا! ما که شانس هم نداریم یهو دیدی جلو مامان بابا و داداش و اینات همه یکیشون برگرده بگه که اینا نماد گی هاست و تو یه گی کثیفی!!!:)))) فک کن با همین لحن! خلاصه اون شب ریده شد تو حالم یه کم! بعدش فکر به سرم زد نکنه این همه جا رو پر کنه که رضا گیه! بعدش یادم اومد که ما ایرانی ها در این مواقع(چه زن چه مرد) به یه بخش خاصی از بدنمون اشاره می کنیم و میگیم: به *** البته من زیاد این رو نمی گم! نه این که حالا مثبت باشم و فحش ندم هااا! الان یه سال میشه از پاستوریزگی در اومدم! ولی کلاً بعضی فحشا رو مخن! حال نمی دن! حالا راجع به اون هم باید حرفید کلی!
پروانه
امروز صبح با فلاکت از جام پا شدم! با فلاکتااااا!!! دیشبش تا ۳ داشتم ظرف ها رو می شستم کمک مامانم باشم بلکه! (;; بعد رفتم پارکینگ جمعه بازار پروانه! دسبند و پیکسل که اصن جزء جدایی ناپذیر خریدای اونجاس! ولی دیگه مثه قدیم نیس! ۶،۷ ماه پیش خیلی جوش باحال تر بود! همه اونجا لیدی گاگا بود تیپاشون! ولی خب خداییش خوب میشه دید زد اونجا! واقعاً چیزای خوبی میان اونجا! برین یه دعا هم به روح ما بکنین! با این که یه دسبنده رنگین کمون ۸ ماهه دارم، ولی واسه محکم کاری دادم اونجا یکی دیگه هم واسم بافت! خب نو شد بچه ام! :)
اینا یه سری از دسبندان که توی ۸ ماه گذشته با رنج و مرارت فراوان خریدمشون :))))) البته اینا نخی ان! یه سری هم کنفی و از این پلاستیکیای طرح چرم هست که واسه تنوع بد نیست! شاید یه روز از طریق همین وبلاگ حراجشون کردم اصن همه رو، فقط میذارم اون رنگین کمون ها بمونن!
پ.ن: چیه؟؟؟ دنبال Type میگردی؟DDD: خب راستش خیلی خوابم میاد و تایپ و این داستان هام که سر درازی داره و به بقیه مطلب هم نمی خونه! پس میذارمش واسه یه پست اختصاصی و سوا!
پ.ن۲: آهان راستی! به رسم حسنه ای که خانوم گاگا بنیان نهاد و گفت تو هزارمین توییتش تو توییتر، ویدئوی You and Iرو شِر میکنه، اینجانب هم با رسیدن شمارگان بازدیدم به هزار، یه پست ویژه میذارم! البته فک کردم چی ویژه است واقعاً؟ بعد یادم اومد یه قولی راجع به بیان یه سری مطالب داده بودم... خب بسه دیگه خیلی خندیدیم! بذارین سورپریز شین! گرچه خودم میمیرم از شرمندگی ولی دیگه مرده(پسره) و قولش!!!:)))
۱۴ نظر:
در مورد تیتو..خب همونطور که تو با دختر رفتی ممکنه اونای دیگه هم با دختر اومده باشن!..میدونی به نظرم امروز دیگه نمیشه از ویژگی های ظاهری یه همجنسگرا رو شناخت..چه بسا که ممکنه خیلی هم ویژگی های مردونه و غیر قابل تشخصیصی داشته باشن!!..
در مورد پیکسل یاد خودم افتادم..چند سال پیش توی انگشت شصتم حلقه کلفتی کرده بودم..توی ماشین بغل یکی از فامیلا نشسته بودم که بهم گفت میدونی کی ها انگشتر توی شصتشون میکنن؟؟..من که انتظارشو نداشتم گفتم نه..کیا؟..گفت گی ها!!..من اصلا به روی خودم نیاوردم..ولی به این نتیجه رسیدم که نباد خیلی چیزارو تابلو کرد..
در مورد پروانه..منم عاشق دستبندم..دو روز پیش یه صورتیشو گرفتم!..از کارای متفاوت لیدی گاگا خوشم میاد..
یوسف
تا حالا کلمه ی خسیسو شنیدی ؟ .. معناشم می دونی چیه ؟ ..
به کسی میگن که این جمله رو می نویسه :
شاید یه روز از طریق همین وبلاگ حراجشون کردم
به جای این جمله :
حتمن یه روز اینا رو به دوستان خیلی خوبم (مثلن حسین غریبه) کادو می دم ..
یوسف جان موافقم که اصن نمیشه از روی ویژگی های ظاهری تشخیص داد! ولی خُب ما یه حسهایی هم داریم دیگه! نه؟ نمی دونم پروانه رفتی یا نه ولی این ورا اومدین حتماً برین! خیلی فضاش باحاله!
آره بابا مردم چه جلب شدن! قدیما اصن کسی از این چیزا سر در نمی آورد! واسه من هم درسی شد دیگه! راستش منظورت رو از این که گفتی از کارای مختلف گاگا خوشت میاد رو نفهمیدم!:))))
آقای غریبه!!! شما آدرس پستی بده من همین امروز اینا رو واست تمام و کمال میفرستم!:دی
سلام...منم عاشق دستبند و اين چيزام اما اين رنگين كمونيشو چرا پيدا نمي كنم من....منم مي خوااام....
3تا مخوام....در رابطه ب از راه ب در كردن نه منظور من استريت هاي پسر بود...يك پسر گي ك پوزشم b خالص هست....كمي هم بر و رو دارم...و دلبري كردن و گول زدن را خوب بلد است...خب پسر استريت حالي ب حالي مي شود ديگر.....
زياد هم نگران اين نباش ك جامعه چ عكسالعملي روي لباس پوشيدن...يا عقايد تو يا نماد هايي ك آويزان مي كني....دارد...ب جامعه هيچ مربوط نيست....ب اين فكر كن ك تو خاص و منحصر ب فردي و آنهايند ك معمولي اند!
من از اینکه هویت واقعیم رو نشون بدم توی جمع استریت ها خیلی بدم میاد
تی تو و پروانه کجاس دیگه؟
ببین کلا حال کردم
با نوشته هات
و
دیگه تیتو نرو خز شده
یه سالی می شه خز شده
شایدم بیشتر و من نمی دونستم
اون پسره با اون تیپش می آد بیلیارد؟
من بلد نیستم ولی خب فکرم نمی کردم کسی اونجوری بلد باشه!!
بوسس
دستبندات قشنگن
:)
مرسی که بن بست انتظاری رو داری تو لینک هات
فکرشو نمی کردم کسی هنوز سر بزنه بهش
بوسس
ببین نکنه ما از قبل همدیگرو می شناختیم؟
دانیال یه بار که با بچه ها برنامه شد بریم پروانه تو هم بیا!!! اونجا می تونی بدی برات ببافن یه ساعته هم حاضر میشه! ۳ تا میخوای؟؟؟ ب اين فكر كن ك تو خاص و منحصر ب فردي و آنهايند ك معمولي اند! این جمله ات رو خیلی قبول و دوس می دارم :))) پسر جون اینجا میای میگی B خالصی و برورو داری، یهو دیدی یه فول T چشم ناپاک (دور از جون بلاگرا هاااا) از اینجا رد میشه و بد نیگات میکنه ها! =))))
مهرداد من هم اصراری ندارم ولی هرگز شانس پیدا کردن یه هم حس رو فدای این نمی کنم که مبادا دیگران بدونن رنگین کمون چیه!!! x:
مهدی(باز هم اگه اشتباه نکنم!!! آخه نمیگی که) تیتو هم راس میگی! غذاش که چنگی به دل نمی زنه! و محیطش هم خیلی اداری شده! چشم دیگه نمی رم! شما جای پاتوق جی ها معرفی کن ما نمیریم!
موسی که احساست به نوشته هام رو صادقانه بیان کردی!
اون پسره اصن قرار نبود بیاد! شانس ماست دیگه! البته بیلیاردش هم جای خف و خوفی نبود! میدون ولی عصر...
ببینم مگه بن بست انتظاری هم تو توش می نوشتی؟ شوالیه؟؟؟؟ من خیلی داستان زندگی شاهین رو دنبال میکردم و امیدوار هم بودم که شاید باز هم بنویسین! واسه همین لینکش کردم! من آخه خیلی قبل از این که وبلاگ نویسی کنم مثه الااااغ وبلاگ خونی می کردم! واسه همینه که اینجوریه! شاید هم هم دیگه رو بشناسیم نمی دونم واقعاً! من واسم خیلی جالب میشه اگه کسی از بلاگرها باشه که بشناسمش و خودم خبر نداشته باشم!
مرسی سر میزنی بهم
بووووس
برای بار دوم عرض میکنم عروس خانوم
تی تو و پروانه کجاس؟
ما به عنوان پاتوق فقط پارک دانشجو رو می شناسیم که اونم پره پیرمرده با دندون مصنوعی و عصا :))))
اِاِاِاِ مهرداد یادم رفت! تیتو تو میرداماده. دم موزه دفینه خدا بیامرز!
پارکینگ پروانه هم تو استانبوله! روبرو کویتی ها و قبل از ماهی فروشا! :دی
جمعه هاست هاااا فقط!
ارسال یک نظر