۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

قول داده بودم دیگه...


خب امروز دیدم بازدیدم از ۱۰۰۰ گذشت! قولم هم یادم نرفته بود! پس این شما و این هم آقا پسر رویاهای من‌:)))



Murat Boz
ایشون یه خواننده بسیار معروف ترکیه هستن که من زمستون دو سال پیش تو شمال، واسه اولین بار ریمیکس یکی از آهنگاش رو شنیدم! بعد دیگه پیگیر شدم و اون موقع ما هنوز ماهواره ترکمون کار می کرد! دو سه بار که شوهاش رو دیدم پسند کردم :)))) ولی این رو هم اعتراف می کنم که اول فقط جاذبه شدید جنسی واسم داشت! خیلللللی هااا!!! واسه همینه که به این نتیجه رسیدم که عشق و سکس هیچ منافاتی به هم ندارن! حالا پرت نشیم از بحث!



بعد هیچ وقت یادم نمیره، یه سری آهنگاش رو گرفتم گوشیدم! خوشم اومد! ترکی رو به لطف سریال عشق ممنوع یه کم یاد گرفته بودم! دیدین چه جوریه؟؟؟ آدم از یکی که خوشش میاد همه چی طرف میره رو مخت(به طرز خوبش هااا) بعد اردیبهشت یا خرداد ۸۹ بود که دیدم آقا من اصن به این معتاد شدم! یکی رو تو خیابون شبیهش می بینم بی اختیار زل میزنم بهش! واقعاً هر روز باید آهنگاش رو میشنیدم! هر شب عکسش رو باید میدیدم و می بوسیدمش تا بخوابم! بعد اون قد این حس قشنگ بود که شروع کردم به نوشتن اون متن های ادبی ای که نمونه هاش رو دیدین!

صفحه ویکی پدیاش رو هم خودم درس کردم! البته پارسیش رو! :)))

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF_%D8%A8%D8%B2
این عکسش رو خیییلللیی دوس دارم! خب طبیعیه که به عقل اینام شک کنین! ولی مسئله اینه که من هیچ فکر احمقانه ای نمی کنم و فقط خواستم بگم که این پسر ایده آل من بوده تو این یه سال و نیم! هنوز هم هست! البته فک کنم دارم یواش یواش عاشق جارد لتو میشم! دارم فول آلبوم 30 Seconds to Mars رو دانلود می کنم! :))))))
شوخی کردم بابا!!! دیگه آدم شدم!
ولی واقعاً میگم که از داشتن این فانتزی عشقی پشیمون یا شرمنده نیستم! اکثر کسایی که تو هنر و ادبیات موفق بودن، عاشق بودن و به عشقشون نرسیدن! حالا میخواد این عشق یه چیز ممکن و شدنی مثه عشق به یه هم کلاسیت باشه، چه عشقی نشدنی مثه این کِیس ما! خدا رو چه دیدین فردا روزی شاید من هم شاعری خواننده ای چیزی شدم! =))
این که عشق می تونه منبع الهام خوبی باشه خیلی جالبه! اصن مثه یه روحه که دمیده میشه توت! همه چی و همه  جا واست قشنگ میشه و خوشحالی! ولی خب اینا در صورتی صدق میکنه که در کنارش باشی یا یه نشونه هایی ازش بگیری! خب من که این طور بود داستانم ولی اولا که خیلی ازش انرژی می گرفتم! الان خب طبیعتاً کمتر شده حسم چون به عملی نبودنش و این که این میتونه تبدیل به یه مرض بشه که سبب سختگیر شدن و لگد زدن به شانس هام میشه؛ پی بردم!
پ.ن:خب این هم از پیمانم با شما ها! ولی دیگه غلط بکنم که از این قولا بدم حتی اگه ۱۰۰۰۰۰ اُمین بازدید هم از وبلاگم بشه! :))))
پ.ن: خیلی احساس سبکی می کنم! مثه یه کامینگ آوت قشنگ! چون این از تنها چیزایی بود که به هیشکی، حتی اکثر هم حسام هم نگفته بودم!

۱۰ نظر:

نقطه چین ها . . . گفت...

..میبینم که توام مثه لیدی گاگا قول هایی میدی!!..تا بازدیدکننده هات 1000تا شد اینارو گذاشتی!!.. :-))

یوسف

Reza Cupid Boy گفت...

آره دیگه خرابه قولامم من!!! :))))

gharibe90 گفت...

کل این پست بهانه ای بود که بگی تعداد بازدید هات هزار تا شد .. ؟ .. خب ما فهمیدیم :))
واستا ببینم ، تو به پسر مردم چشم بد داری ؟ .. هان ؟ .. بیام ارشادت کنم ؟ دهه :))

Reza Cupid Boy گفت...

غریبه تو که دو، سه ساله داری مینویسی!!! بازدید هات هم که از بازدیدای بی بی سی بیشتره! :))) بعدشم بعله که به پسر به این خوشگلی مردم نظر دارم! په نه په به پسرای چفتک فامیلمون(که اصن پسر و دختر هم نداریماااا) نظر بد داشته باشم؟؟؟‌:)))) بازدیدام هم ۱۰۱۰ تا شد p:

مهرداد گفت...

مراد بز؟ نه واقعن مراد بز؟ بز؟؟؟؟
آدم از این بهتر نبود بری عاشقش بشی؟ آخه بز هم عاشق شدن داره؟؟؟؟؟؟
(آقا یه وقت ناراحت نشی ها، دیدم شوخی نکنم شب خابم نمی بره :P )

Aski Memnu هم که می بینی! چرا عاشق Keivanc Tatlitug نشدی پس؟ آقای ما قیافش عین کیوانچه.
راستی آخرش چی میشه؟ bihter به keivanc وصال میده یا نوچ؟

Reza Cupid Boy گفت...

نه مهرداد ناراحت نمیشم! باز هم از بعضی ها شنیدم که این اصن قابل عاشق شدن نیست‌:)))) خب من دوسش دارم!‌
عشق ممنوع که تموم شد اصلیش یه سال پیش! تو تو GEM میبینی نکنه؟ آخرش رو بگم لوس میشه که... اصلاً از اون کیوانچ خوشم نمیاد! چرا همه میگن خیلیییی سکسیه؟؟؟‌??-:

amir گفت...

قبول نیست ... نه اصلا ... این پسر رویاهای منم هست ...

Reza Cupid Boy گفت...

اِاِاِ واقعاً امین؟ باشه مورات مال تو من میرم سراغ جارد لتو x:

دانیال گفت...

این پسر رویاهای تو احیانا داداش دوقلو نداره؟؟؟...

Reza Cupid Boy گفت...

دانیال اگه داشت هم نگهش می داشتم واسه زاپاس برای خودم! :)))