۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

کامینگ آوت نصفه نیمه

گفته بودم یه هم کلاس ترنس ام تو اف دارم! آره دیگه همون که ترم ۱ و ۲ اینا مسخره اش می کردم :(((
بعد این هم گفته بودم که دیگه الان یه ۳ ترمی میشه که خوب شدیم با هم و دیگه الان کلی (کلی دروغه البته) دوس شدیم با هم! بعد دیگه از ترم پیش یه چن باری پیکسل ها و دست بند رنگین کمونیم رو که دید و گفته چه قشنگه و اینا، من هم گفتم خب خر که نیست می فهمه!!!
خلاصه باز صمیمی تر شدیم و نوشته های خصوصیش رو می داد من بخونم. انگلیسی شعر میگه باقلوا!!! بعد دیگه تو یه شعرش از سن سباستین گفته بود اینا، من هم پگیر!!! بعد گفت سن سباستین سمبول هموسکسوالیته هستش! البته تازگیا شده ها فک نکنین از اولش این جوری بوده! زاده دنیای مدرن و کارهای توماس مانه ها این افسانه!!!احالا بگذریم!

 خلاصه من از اون روز گیر دادم که به من بگو سباستین و تو اس ام اس ها هی شوخی می کردیم و اینا! بعد باز گذشت و تا به امروز رسید... سر کلاس فنون و صناعات ادبی معروف  بودیم که من اصن حال نداشتم و دپ زده بودم و شروع کردم به نوشتن و درد دل با خودم و این حرفا! اون هم که بغل دسم نشسته بود ازم اجازه گرفت که میتونه بخونه یا نه، من هم گفتم اگه دوس داری آره!!! من هم از همه چی می نوشتم! از گرایشم(نه مستقیم)، از عشق های زندگیم، از ابنرمال بودن، از وبلاگ حتی! اون هم هی می خندید و نصیحت می کرد و در جواب نوشته های من می نوشت که: نه تو ابنرمال نیستی، تو یه ودیعه آسمونی داری و از این حرفا! من هم می گفتم باشه بابا!!! خلاصه دیگه وسط کلاس اون قد حرفیدیم و درد دل کردیم تا بالاخره ۱ساعت و نیم کلاس گذشت و آخرش هم بهش گفتم همه این صحبتا میون خودمون بمونه!!!البته اون گفت که به چن تا از دوستای دیگه مون تو دانشگاه گفته راجع به عشقش به یه پسر و من هم که آمار پسره رو از فیس بوک این دوستم داشتم سریع اسمش رو گفتم باعث کف کردنش شدم!!! البته حق هم داره عاشق اون پسره شده :))))) به چشم برادری خووووبن خیلی ایشون! (وبلگم رو به این دوستم ندادم ها وگرنه گه می خوردم راجع به عشقش این جوری بگم)
خلاصه این تقریباً اولین کامینگ آوت زندگیم بود! چون واسه اولین آدم استریتی بود که این کار رو کردم :)
پ.ن: این روزا نمی دونم فقط مشکل منه یا کلاً اینترنت سرعتش خرابه؟! به هر حال ببخشید اگه دیر اومدم  یا نتونستم واسه پستای پیشینتون پاسخی بدم! این رو فقط بدونین که خیلی دلم واستون تنگ شده بود و کلی این چن روز اعصابم داغون بود‌:(
بوووس

۱۲ نظر:

نقطه چین ها . . . گفت...

..همینجوریه که شوخی شوخی کامینگ اوت میکنن و بعد جدی جدی سرشون میره بالای دار!.. :دی
..فک کنم سرعتا بخاطر 16آذر و عاشورا اومده پایین..از وی پی ان بگیر تا فیلترشکنوومن از پروکسی های SOCK5 استفاده میکنم که سرعتم نرمال شده..توی وبلاگمون راجع بهش نوشتم!..

یوسف

نقطه چین ها . . . گفت...

http://noghtechinha.blogspot.com/2011/12/blog-post.html
اینجا راجع به SUCKS5 نوشتم..+ یک فیلترشکن خوب!..

یوسف

نقطه چین ها . . . گفت...

کامنت اولم کوش پس؟پرید؟!.. :-؟؟

یوسف

Reza Cupid Boy گفت...

یوسف کامنت اولت تو اینباکس ایمیلم اومده ولی اینجا نه‌:(((
مرسی که راجع به این ،SOCKSداری اطلاعات میدی من مثه خنگام راجع بهش!!! :)
خیالت هم راحت من سرم به این راحتی بالای دار نمیره!
بوووس

مهرداد گفت...

یه بوس برای رضا که دیگه یه ترنس رو مسخره نمی کنه
هر چند میدونم اون مدتی هم که مسخرش میکردی در اصل داشتی هویت خودتو انکار می کردی
و ته دلت راضی نبوده

Reza Cupid Boy گفت...

یه بوووس واسه مهدی که انقده باشعوره!!!
مسخره نمی کنم؟؟؟ دفاع هم می کنم دیگه ازش!
بوووس
(۲ تا شد، زیادیت نکنه) :))

دلتنگی های باران گفت...

نمیدونم ! اما من فقط به هموسکشوالیته معتقدم!! شایدم یه جورایی نژاد پرستم! البته نه کسی رو مسخره می کنم نه آزار میدم.
خوبه که فهمیدی اون عادت زشت رو باید بذاری کنار ... آفرین.
سرعت اینترنت من هم خراب بود! 4روزی می شد که می خواستم پست بزنم اما نمی شد. بهرحال حالا در خدمتتون هستم . راستی مجموعه سوم رو هم منتشر کردم. یه سری بزن!

Reza Cupid Boy گفت...

احسان یعنی تو هترو سکسوالیته رو هم قبول نداری؟؟ :))))
من باید کل این مجموعه ها رو درست و حسابی بخونم!!! :(( نخوندم با شرمندگی آخه!!! فقط اون مجموعه شعر رو خوندم، چی بود؟ اااامممم!! خاطرات یک فاحشه؟ :-s
بوووس

مهرداد گفت...

من مهردادم :|
آق مهدی هنوز پای این پست کامنت نزاشتن !

Reza Cupid Boy گفت...

ها ها ها مهردددداااادددد!!! حالا وایسا واسه مهدی می نویسم مهرداد که تلافی شه!!! :)))) یکدومتون اسمتون رو عوض کنید که من هم شرمنده نشم، البته اگه زحمتی نیستا!!!
بوووس واسه مهرددددااادددد گُل!!!

محمد (مهرداد سابق :D ) گفت...

پس بزار یه کاری کنیم
از این به بعد من رو به اسم واقعیم صدا کنین
محمد هستم نه مهرداد
ولی چون اقامون هم اسمش محمده مجبور شدم برای پیشگیری از تداخل خودمو مهرداد معرفی کنم
بعد علت انتخاب مهرداد هم این بود که دروغ نگفته باشم
مهر یعنی خدا، همه ماهم که داده های خداییم
تازه من متولد مهر هم هستم، پس میشم مهرداد اندر مهرداد
زین پس، من محمد هستم!

Reza Cupid Boy گفت...

گمششششوو!!! دروغ میگی؟؟؟ واقعاً محمد بودی تو هم؟؟؟ من که همون مهرداد میگم، عادت کردم!
مهر هم یکی از خدایان پگانی هستش و با باورهای تک خدایانه تو در تداخله عزیز من!!!
بوووس