۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

زهی خیال باطل!!!

    دوستم  زنگید بهم عصری! گفت رضا میای بریم بیرون؟ کاری داشتم شب و گفتم نه!  کلی خواهش تمنا که: تورو خدا بیا! دوس دخترم با دوستش میاد، گفته تو هم با یه دوست باحال  خوش مشربت بیا! من هم که خراب رفاقت! گفتم باشه میام دیگه!
حاضر شدم رفتم دم خونه دوستم که دو سه تا بلاک بیشتر باهامون فاصله ندارن! رفتیم دوست دختر و دوستش رو سوار کردیم! اول از همه بگم که چه جَلَب! بچه ۷۲ ای مثه سگ دوس پسر عوض می کنه! حالا درسته فقط دو سال ازم کوچیکترن ولی همین دو سال هم واسه رشد شخصیت خیلی موثره و باید بچه ها تو این سن کنترل شن!
من آدم انی نیستم ولی کلاً یخم دیر آب میشه! مهم هم نیست دختر باشه یا پسر! دیرجوشم دیگه آقا!!! دوستم هم که هَوَل!!! تو کف این جی اف جدیدش بود! چقد هم زشت بود ایکپیری!!! حالا دوستش یه کم بهتر بووود!!! DDD:
دوستم به زعم خودش میخواست واسه من دوس دختر جور کنه بنده خدا! هی می خواست مارو با هم وصلت بده :))))
من هم که معلومه ری اکشنم چی بود! خیلی کول و عادی! حدوداً بی تفاوت و بی خیال! اون هم حالا تو کف نبودا! بعد چجورم قلیون می کشیدن!!! من که واسه خاطر مماخم کم کشیدم، دوستم هم کلاً نمی کشه! ولی اینا مگه حالیشون بووود؟ هیییی می کشیدن! خلاصه کل شب همین جور گذشت! تلاش دوست من واسه دوست کردن ما با هم، و انکار ما!!! خلاصه دوستم اصن به هدفاش نرسید! نه شاد کردن دوستاش به وسیله من، نه گذاشتن دست من تو حنا! پسرای استریت هم خرنااا! واسه یه بار سکس حاضرن هر جور تحقیری از طرف جی افشون بپذیرن! دختره رسماً میرید به هیکل دوستم! خلایق هر چه لایق!
ولی بیرون رفتن امشب دو تا فایده داشت! یکی این که رستوران سنتی طرقبه تو یوسف آباد رو تجربه کردم! بهتون پیشنهاد می کنم اگه زمستون خواستین یه جای خوب واسه قلیون برین، این جا عالیه! سر بسته با قیمت خوب... یه کم پایین تر از پمپ بنزینه آدرسش! یکی هم این که اون بخش کوی فراز رفتم که عین بامه! واقعاً هم جایگزین خوبیه واسه بام چون شلوغ و لاشی بازار نیست... پسراشم اوووووف!
من هم خوب دید زدم جاتون خالی! یه پاف جووووون بود با سگش اومده بود پیاده روی! زل زده بودم بهش، اونم به من! بعد یهو این دوست احمقم گفت: رضا! x!بابا چرا یختون آب نمیشه شما دو تا؟؟؟ یعنی می خواستم بگیرم جرش بدمااا! )x~
نتیجه گیری: به استریت ها بخند تا دنیا به روت بخنده!

۱۵ نظر:

مسعود گفت...

بیچاره !

شاهین گفت...

منم یه دوست داشتم همینجوری بود

البته اون دهن منو آسفالت کرد جوری شده بود اون تو ماشین میشست به من میگفت تیکه بنداز سوار شن منم تیکه های داغون مینداختم همه اشون میپریدن

ولی کم کم یاد گرفتم

مهرداد گفت...

اولا بابت Piratebay ممنون. من چقدر حواس پرتم! چند وقت پیش داشتم مصاحبه موسس piratebay رو که یه پسر سوئدی بود می دیدم، بعدش گفتم چه سایت باحالیه، جون میده برا دانلود، بعد تا الان که تو بهم گفتی یادم نبود که برم اونجا برا دانلود! به هر حال مرسی
یدونه گیر آوردم 716 MB

و در مورد پستت، راستشو بخوای من از اینکه دنیای استریت ها رو اینطور نقد می کنی خوشم نمیاد
یه جورایی حس می کنم بین وبلاگ نویس ها هتروفوبیا وجود داره
به نظرم بهتره اسیر این مرزبندی ها نشیم و اینقدر گی و استریت رو از هم جدا نکنیم
این ها هر کدوم یه سبک زندگی هستن و قابل احترام
مطمئن باش خیلی از کارهای ما گی ها هم برای استریت ها چندش آور و خنده داره
مهم اینه که همه مون فارغ از گرایش و جنس و جنسیت انسان هستیم و قرار نیست همه یک جور فکر کنیم

الان یه وقت ناراحت نشی ها، کلی گفتم، آفرین پسر خوب :)))

Reza Cupid Boy گفت...

دوموزی الان اون دوستم بیچاره بود یا من؟ DDD:
شاهین واقعاً دیگه الان این کاره باز شدی؟؟؟ به ما هم یاد میدی؟ (:
مهردادددد کیفیتش خوب نیست خیلی ولی چاره ای نداری چون فیلمش قدیمیه!!! خواهش هم می کنم! اما درباره نظرت، عزیزم ناراحتی نداره، خب تو دوست نداری از استریت ها بد بشنوی و همه چی رو با یه دید خوب و ایده آل میبینی که ماها همه برابریم و اینا! خیلیم عااالی! ولی من فک می کنم تا وقتی که این استریت ها آدم نشدن و اینقد ما رو اذیت نکنن، باید حالشون رو گرفت تا هم از فشار روت کم شه هم اونا بفهمن که ما هم آدمیم! ولی با این همه من سعی می کنم کمتر بهشون بد و بیراه بگم! (((((=

نقطه چین ها . . . گفت...

..منم یه دوستی داشتم همینطوری بود..اصرار زیادی داشت برای امر خیر!..ولی هیچوقت موفق نشد..جالبه از رو هم نمیرفت..باهاش قطع رابطه کردم..چون این دوستی برام چیزی جز آزارهای اینچنینی نداشت..در مورد قلیون هم تا حالا لبم بهش نخورده و نخواهد خورد!...

یوسف

Reza Cupid Boy گفت...

یوسف s-: s-:  قلیون؟؟؟ کی؟ من؟ نه نه نه اشتباهه اشتباهه!!!
خوب کردی کات کردی باهاش! بعد این دوست من آدم خطرنااااکی هم هست! وقتی باهاش میشینی تو ماشینش، امید به زندگیت به صفر نزدیک میشه! من هم باید رو کات کردن فک کنم یواش یواش!

ادی گفت...

جالبه، واسه منم تا حالا این اتفاق افتاده، واسه بی افم هم افتاده، نمی دونم این استریت ها چرا نمی تونن فکر کنند کسی دیگه وجود داره که مثل اونها نیست، منظورم همشون نیست، کسایی هم هستند که فکرشون بازه، اما بنظر من هم این واقعیت داره که بیشتر ذهنشون دختره و سکس، همین نمی تونند به چیز دیگه ای فکر کنند.
جالب بود، میسی

ناشناس گفت...

امان از دست این استریتا.

Reza Cupid Boy گفت...

خواهش میشه ادی جون!
خیلی کمن اونایی که ذهنشون بازه! حالا ما ذهن باز واسه پذیرفته شدن خودمون هم نخواستیم! پیشکششون، فقط ولمون کنن همین! چقدم خاله زنکن واه واه واه :)))))

Reza Cupid Boy گفت...

Eliعزیز یه روشن سازی میشه بکنی؟؟؟ DDD:
ادی تو یه کامنتش تو پست قبلیم "خخوب یا بد من همینجوریم" یه چیزی راجع بهت نوشته بود که من رو گیج کرد!!! یه نگا بهش بنداز! :))

غریبه 92 گفت...

هیچ دقت کردی اون دوست دوستت که خیلی خوش مشرب و باحاله میشه کی ؟ .. :))
دیر جوشی ؟ یعنی عین این مرغای مادر که دیر پزن ؟ :))

ناشناس گفت...

خوب شد دیدم.الکی الکی داشتم قاطی استریتا میشدم.
من؟استریت؟حرفا میزنی ها!از من لز.بین تر خودمم.
الی
البته قصد توهین به استریتا رو نداشتما.

Reza Cupid Boy گفت...

غریبه یعنی اون کی میتونه باشه؟؟؟ بعدشم مرغ مادر دیر پزه؟ نیدونستم!!!
نه الی این توهین نیست!!! اگه باشه هم حقشونه! چطور اونا به ما میگن مریض روانی!!! DDD:

مهرداد گفت...

ینی می خای بگی ما مریض و روانی نیستیم؟ :))))))))))

اگه مریض نبودیم که از پسرها خوشمون نمی یومد، مثل بچه آدم می رفتیم دختربازی می کردیم
:P

(یه کم هوموفوب بازی در بیارم ببینم چه مزه ایه )

Reza Cupid Boy گفت...

آرررره دیدی این بچه ***ی ها رو؟؟؟ انقد بدم میاد!! بابا مرد باشین برین مخ داف بزنین منحرفااا! DDD: