بیسکسوالیته یا همون بایسکچوالیتی به قول انگلیسی ها! یکی از چند تا مسئله حل نشده زندگیمه!
نخندینا ولی اصن تو کتم نمی ره! خب از فردا میتونین روم برچسپ بای فوب هم بزنین ولی واقعاً تا حالا بهش فکر کردین؟
نمی دونم چرا ولی این مسئله واسه من به اندازه ای لمس نشدنیه که هموسکسوالیته واسه هترسکسوئل ها!
البته این رو بگم که دوست بای داشتم از میون بچه های وبلاگ نویس! ولی اون خودش هم خیلی مطمئن نبود! از همه حرفای آدمای بای من که این نتیجه رو گرفتم که اون ها معمولاً از نظر عاطفی عاشق یه جنس میشن و از نظر جنسی جذب یه جنس دیگه! من اینجا این رو هم بگم که شده که از نظر عاطفی خیلی جذب یه دخترایی بشم ولی نمی دونم شاید علتش تنها این بوده که هرگز خیلی زیاد به یه دختر نزدیک نبودم! یا شاید از نظر عاطفی باهاشون هم دردی می کنم! یا حتی شاید فقط جو هتروسکسوئل محور سبب این شده! ولی این رو می دونم که اون احساس عاطفی هرگز مثه احساس پسر استریت واسه یه دختر نبوده! هیچ وقت دوس نداشتم که ازش حمایت کنم مثلاً! می دونین چی می گم دیگه؟! و از نظر جنسی هم که ۰٪ هم چیزی نبوده تا الان!:)))
یه نکته که گاهی واسم هیجان انگیز میشه اینه که خب درسته ما همو ها خیلی کمیم ولی با اضافه کردن بای ها شانس بیشتری واسه یافتن نیمه گم شده هست! گرچه می ترسم یه بای هرگز به وفاداری یه هم حس همو نباشه! به هر حال بای ها هم تحت فشار جامعه ان و شاید بخاطر این آپشنی!!! که دارن، بتونن راحتتر ازدواج کنن و حتی بچه دار شن!
پ.ن: اون آپشن داستان داره ها!!! منظورم توهین نبود. گفته یه آدم معروفه که میگه: بای سکچوال بودن یعنی داشتن آپشن های بیشتر!
حالا واقعاً این جوریه یا اونها از ما خیلی بیشتر عذاب می کشن؟
راستی لیدی گاگا هم بای سکچواله! x: x:x:
نخندینا ولی اصن تو کتم نمی ره! خب از فردا میتونین روم برچسپ بای فوب هم بزنین ولی واقعاً تا حالا بهش فکر کردین؟
نمی دونم چرا ولی این مسئله واسه من به اندازه ای لمس نشدنیه که هموسکسوالیته واسه هترسکسوئل ها!
البته این رو بگم که دوست بای داشتم از میون بچه های وبلاگ نویس! ولی اون خودش هم خیلی مطمئن نبود! از همه حرفای آدمای بای من که این نتیجه رو گرفتم که اون ها معمولاً از نظر عاطفی عاشق یه جنس میشن و از نظر جنسی جذب یه جنس دیگه! من اینجا این رو هم بگم که شده که از نظر عاطفی خیلی جذب یه دخترایی بشم ولی نمی دونم شاید علتش تنها این بوده که هرگز خیلی زیاد به یه دختر نزدیک نبودم! یا شاید از نظر عاطفی باهاشون هم دردی می کنم! یا حتی شاید فقط جو هتروسکسوئل محور سبب این شده! ولی این رو می دونم که اون احساس عاطفی هرگز مثه احساس پسر استریت واسه یه دختر نبوده! هیچ وقت دوس نداشتم که ازش حمایت کنم مثلاً! می دونین چی می گم دیگه؟! و از نظر جنسی هم که ۰٪ هم چیزی نبوده تا الان!:)))
یه نکته که گاهی واسم هیجان انگیز میشه اینه که خب درسته ما همو ها خیلی کمیم ولی با اضافه کردن بای ها شانس بیشتری واسه یافتن نیمه گم شده هست! گرچه می ترسم یه بای هرگز به وفاداری یه هم حس همو نباشه! به هر حال بای ها هم تحت فشار جامعه ان و شاید بخاطر این آپشنی!!! که دارن، بتونن راحتتر ازدواج کنن و حتی بچه دار شن!
پ.ن: اون آپشن داستان داره ها!!! منظورم توهین نبود. گفته یه آدم معروفه که میگه: بای سکچوال بودن یعنی داشتن آپشن های بیشتر!
حالا واقعاً این جوریه یا اونها از ما خیلی بیشتر عذاب می کشن؟
راستی لیدی گاگا هم بای سکچواله! x: x:x:
۲۵ نظر:
اول بگو Bicurious ینی چی؟ تا حالا معنی این واژه رو نفهمیدم!
الان تمرکز ندارم که بخام یه نظر درست درمون بدم، بعدن میام.
ولی فعلن بگم که دایره عشق رو به یه Orientation محدود نکن. شاید شعار گونه باشه حرفم ولی خب اعتقاد من اینه. میدونی که ! :)
..باهات موافقم..این احساسو منم دارم..کلا بایسکشوآل ها رو قبول ندارم..و شاید بیرحم تر ازشون بدم میاد..چون یه آدم نمیتونه همزمان عاشق دونفر باشه..چیزیکه در استریت ها هم هست اینه که اونا هم بدشون نمیاد با پسرا باشن..اینو توی شوخی ها و حرفاشون میشه دید..هر چند نه اونقد جدی مثه بایسکشوآل ها..ولی چنین آدمی اصلا قابل اعتماد نیس..این وسط هم هوموها ضربه میخورن و هم استریت ها..من زیاد در موردشون تحقیق نکردم..اما میدونم آدمای سالمی نیستن!...
یوسف
وای! حرفای منو زدی! البته تا حدودی! من هیچوقت نتونستم این جور آدم ها رو درک کنم!!! چون به نظرم، هیچوقت نمی تونن نسبت به هیچکدوم از جنس ها، نه حس عاطفی و روحی داشته باشن، نه حس جنسی! البته به صورت مطلق! خوشحالم که بای نشدم! (آخه یه زمانی ((خیلی وقت پیش)) مشاوره می رفتم تا لا اقل بتونم بای بشم و ازدواج کنم!) (خاک به سرم!) :دی
اما الان از همو بودن خودم راضی ام، و هیچ مشکلی با زندگی ندارم!
البته منم مثل یوسف بیرحمم!
سردرگمی درباره بای ها تایید میشه.
+
منم هیچ وقت نتونستم برای یه رابطه محکم بین یه هومو و یه بای اطمینان داشته باشم.
راستش من هم چنن مشکلی با بای ها دارم، البته نه اینکه قبول نداشته باشم، اما پذیرش اینکه همزمان بتونند عاشق دو نفر بشند سخته، یعنی بنظر من تقسیم عشق غیر ممکنه، مشکلم اینجاست، مهرداد میگه دایره عشق رو به یه تمایل محدود نکن، من اصلا قصدم این نیست، عشق برای همه آزاد اما بحث اینه که آیا همزمان میشه عاشق دو نفر باشی؟ نمی دونم
با یوسف موافقم، استریت ها هم از پسر خوشکلا خوششون می آد، این غیرقابل انکاره، این پستت باعث شد از این به بعد در کاربرد اصطلاح LGBT محتاط تر باسم، باور کن
چی بیسکوییت؟؟؟!!!!!!....آری این بای ها خیلی اعصاب مرا خراب می کنند...آخه در گذشته های دور بوی فرندم یکی ازین ها بود و حتی یکی ازین ها را می شناسم...ک با دو ادم بود ک می گفت یکی از لحاظ روحی ازضایم می کند ان یکی از لحاظ پولی ومالی....
تصویب شد به اتفاق آرا.:Dاز این لحظه به بعد شد LGT.قضیه این نیس که بتونن در یه لحظه عاشق دو نفر باشن یا نه!به نظر من یه باسکشوال یه خائن ذاتیه! یعنی هیچ وقت نمیشه به وفاداریشون اعتماد کرد این بلا متاسفانه سر من اومده.اونا اگه پارتنر زندگیشون رو از مرد انتخاب کنن یا برن زن بگیرن فرقی نداره بالاخره خیانت میکنن ومیرن سراغ اون یکی جنس.در جواب هم میگن من از اول گفته بودم که بای هستم، تو میدونستی!
LGT :-))شدیدا موافقم..اما لیدی گاگا رو لطفا استثناء کنین!! :-))
یوسف
چنین توجیه هایی که یکی از نظر روحی ارضام میکنه یکی مالی یا جنسی واقعا مسخرس، منم با همون LGT موافقم، به اتفاق تصویب شد :) لیدی گاگا هم استثنا نداره همه در برابر قانون یکسانند، مگر جایی که ببینم دوستی دارد ناراحت می شود (با لحن مخصوصش بخونید):) پس بخاطر یوسف لیدی گاگا سوا حالا :)
رضا جون برابری برای همه....to matter gay stright or bi lesbian transgenderlife....we were born to surviveولی کلا از اینکه گی هستم و بای سکشوال نیستم خوشحالم به قول ادی همه در برابر قانون یکسانند...اما بایسکشوال ها کمتر از ما تو این جامعه ی گند در عذابند
کلن
قضاوت
و
فکر به قضاوت
و
تنفر
و
فکر به تنفر
و
توجیه
و
فکر به توجیه
و
فوبیا
و
فکر به فوبیا
کلن
...
بوسس
خب بعد از گذشت چند روز تمرکز من برای درج نظر پای این پست فراهم گردید، اما انگار خودت در غیبت صغری به سر می بری!
اولا بگم که منم با مهدی موافقم، نباید قضاوت کرد، چون 99.999% موارد ما نمی تونیم همه جوانب رو در نظر بگیریم و قضاوتمون درست از آب در نمیاد
میخام یه چیزی بگم
مرز هوس بازی و بایسکشوالیسم
من دو تا آقا رو میشناختم
یکی شون ساکن تبریز بود و متاهل. می گفت توی رابطه با همسرم ارضا نمی شم، چون اولا اون خیلی مذهبیه و پایه سکس هات نیست
و می گفت من خیلی هات هستم و با یه سکس هات و مشتی ارضا میشم
بعد این آقا با یه دختر دانشجو که توی تبریز ساکن بود سکس می داشت
و دنبال یه پسر هم میگشت برای سکس، چون میگفت بایسکشوال هست !
یه آقای دیگه ای هم بود که 40 سالش بود
زن و بچه داشت
دنبال یه پسر هم میگشت، صرفا برای سکس و خالی کردن کمر مبارک!
و میگفتم که خجالت نمی کشی هوس بازی می کنی؟ می گفت این که هوس بازی نیست، تنوع طلبیه، من آدم تنوع طلبی هستم!
بعد گفتم همسرت هم حق داره تنوع طلب باشه؟ بعد رگ غیرتش همچین داشت منفجر می شد!
حالا من نمی دونم چی بگم، پس چیزی نمی گم :|
بچه ها اولاً از همگی ممنون که کامنتای قشنگتون رو گذاشتین!!! من یه کم سرما خورده بودم و یه امتحان خیلی سختم داشتم که اینا باعث شد نتوننم بیام زود!
اما درباره کامنتا! خب به جز مهدی و مهرداد و سامانو پویا که نظرش خنثی بود، باید بگم واقعاً انتظار نداشتم یه همچین پاسخایی ببینم! خیلی شوکه ام الان! یعنی باورم نمیشه که ماها، خودمون که انقد طعم تلخ اقلیت بودن رو چشیدیم، چطور می تونیم به این راحتی واسه بقیه به این طرز بی رحمانه نسخه بپیچیم؟ امیدوارم بیشتر حرفاتون شوخی بوده باشه!
ببینین من فقط این مسأله رو باهاتون در میون گذاشتم و هیچ نظر قاطعی ندادم و هیچ ابراز احساس خاصی هم نکردم راجع به بای ها! فقط یه علامت سوال گنده رو باهاتون شِر کردم! ولی متأسفانه دیدم که اکثراً بخاطر عدم شناخت صحیح یا داشتن تجربه های بد، خیلی دیدگاه منفی ای به این جامعه کمینه دارین و حتی تا طرد اون ها از LGBT هم پیش رفتین! باز میگم امیدوارم این حرفا از ته دلتون نبوده باشه و از انتقاد تند من هم دلگیر نشده باشین ولی من واقعاً ازتون می خوام روی این مساله فک کنین که ما که این همه داعیه بدبختی و تو مضیقه بودن رو داریم، چطور تو مواجهه با یه جنسیت گمشده دیگه اینجوری گارد می گیریم!
من خودم همیشه واسه جلوگیری از پیش داوری خودم رو میذارم جای اون شخص! مثلاً تو همین زمینه! فک کنین اگه بای به دنیا میومدین چی؟
بچه ها من بای نیستم ولی فقط به یه دلیل ازشون تو این موقعیت طرفداری می کنم که اگه ما هوای هم رو نداشته باشیم، پس کی؟ چه انتظاری میره از اون استریتای احمق پس؟ اگه این طوری هستیم پس ما هم دیگه نباید از استریت ها دلخور باشیم!
مهرداد Bicurousity رو من هم نمی دونستم چیه راستش تا الان ولی از اون چیزی که از تو ویکی پدیا دسگیرم شد، این قضیه اش با گرایش های جنسی فرق داره و تو اون ها طبقه بندی نمیشه! در واقع یه استریت که دوس داره رابطه با هم جنس رو هم تجربه کنه، یا یه همجنسگرا که دوس داره صرفاً واسه کنجکاوی و نه از رو غریزه رابطه با جنس مخالف رو لمس کنه میشه Bicurious! راجع به اون داستان عشق و عدم مربوط بودنش به گرایش و اینا هم آب من و تو با هم تو یه جوب نمیره پسر جون! تو رو به خیر و ما رو به سلامت! :)))
یوسف جان من تا اون جایی که فهمیدم بای ها هم در یک زمان عاشق دو نفر نمیشن! ای کاش یه بای هم نظر می داد :)))
احسان فک کنم اونی که هیچ جور میل عاطفی و جنسی نداره آسکسوئل باشه! بی جنس گرا در واقع! اتفاقاً من فک کنم بای ها خیلی هم پر شر و شور باشن! :))
دانیال خب اون پولی و مالی به نظر من مَجازه از چیزای غیرعاطفی و کلا مادی! این خیلی طبیعیه که تو عشق توقع ارضای مادی هم داشته باشی عزیزم! :)
مهرزاد آخه خائن ذاتیه چیه؟ خب اگه مثه اونا بودی چه کار می کردی؟ نمی تونن بمیرن که! میشه باهاشون رابطه صمیمی نداشت تا ضربه نخوریم! ;)
ادی واسه ما مسخره اس چون درک نمی کنیم! به خدا همینه داستان! بچه ها به خدا من حتی یه موقع هایی دلم واسه این هایی که دیگه رسماً همه دنیا قبول دارن که مریض روانی ان میسوزه! آدمایی مثه پدوفیل ها یا همون بچه باز ها و یا کسایی که گرایش های سادو-مازوخیستی دارن! خب اونا چی کار کنن؟ بمیرن؟ بای ها، ماها، ترنسجندر ها! ما همه یه درد داریم! تنها تفاوتمون توی اینه کهLGBTآسیبی به کسی نمیزنه ولی اونایی که بالاتر گفتم به دیگران زیان جسمی میزنن! ولی واقعاً اونا چی کار کنن آخه؟ :(
سامان موافقم باهات عزیزم ولی اونا هم خیلی عذاب می کشن انگار چون همه اش از این ور به اون ور کشیده میشن و تکلیفشون معلوم نیست! ولی خب من جامعه آماریم خیلی محدوده و بنابراین زیاد نظر نمی دم!
مهدی خیلی عزیز!
کلن
و
کلن
و
کلن
خیلی آقایی!
مهرداد۲: شما این آقاها رو از کجا میشناسی؟ قباحت داره ها!!! بعدشم شاید اون آقای ۲ام هم بای بوده و نمی دونسته! ضمناً کمر و این داستانا رو هم که جدی نگفتی؟ فک نکنم دیگه کسی ندونه که این خرافاته! :))
رضا
من این آقا ها رو از طریق همین دنیای مجازی میشناسم
و
یاد گرفتم که درباره هیچکس قضاوت نکنم، چون یه عمر از قضاوت هایی که در موردم شد رنج کشیدم
میگم تا جای این آقاها نباشم نمی تونم نظر بدم
من میگم ما همونطور که نمی تونیم حس یه پسر استریت به دخترها رو درک کنیم، درک بای ها هم برامون ممکن نیست، شاید چارتا مقاله بخونیم دربارشون، اما خب هیچ وقت عمق قضیه رو درک نمی کنیم
مثلا من خودم نمی فهمم لزبین بودن ینی چی، ولی خب چون گی هستم گی بودن رو بسیار خوب درک می کنم ! :))
راستی!
دیشب اومدم در خونه تون، حوصلم سر رفته بود دنبال یه همبازی می گشتم، بعدش خواهرت اومد درو باز کرد. گفتم به رضا میگین بیاد؟ اومد تو اتاق تو صدات کرد بعد تو نیومدی، بعد خواهرت اومد گفت رضا برات یه بوس فرستاد و گفت بعدا میاد
بعدا من رفتم از پنجره اتاقت یواشکی نیگات کردم، تو یه پسر چاق و کوتوله و ریشو بودی که با یه عرقگیر سفید پای لپ تاپ نشسته بودی، صورتت هم یه چسب زخم داشت، ینی نهایت چندش!
باور کن شام زیاد نخوردم، نمی دونم چرا این خوابو دیدم! :)
توکهبیشترآقاییرضاجونم
مهرداد من با کل حرفات موافقم ولی اون جاش که میگی ما نمی تونیم حس استریت ها رو درک کنیم یه مشکل کوچولو داره! ما اونقد درباره استریت ها شنیدیم که میتونیم دست کم اون چه که تو ذهنشون میگذره رو حدس بزنیم و حسشون رو شبیه سازی کنیم! اما راجع به لزبین ها و بای ها و حتی گی های تاپ هم خیلی مشکل دارم که درکشون کنم! بووووس
راستتتتتتیییی!!!!
خواب زن میگن چپه همینه دیگه! :)))))
واقعیت اول: من خواهر ندارم! یه برادر بزرگتر دارم!
واقعیت ۲: نه چاقم نه لاغر، قدم هم اصصصصصلاً کوتا نیست کلی هم بلندم!
واقعیت ۳: عرقگیر هیچ وقت تنم نمی کنم، بکنم هم زیر لباس نه این که باهاش بشینم پای لپ تاپ!
واقعیت ۴: اتاق من به کوچه پنجره نداره! من هم اکثرا تو تختم با لپ تاپم معاشقه می کنم نه نشسته!
واقعیت ۵: پوستم هم خوبه زخم هم نمیشه که چسب بزنم! بشه هم چسب مسب خبری نیست! نهایت ضدآفتاب کرم پودری میزنم! :))))))
واقعیت آخر: ریشو نیستم!!! ته ریش گاهی میذارم که اون هم به یه هفته نمی رسه که ترتیبش رو می دم! =)))
شما هم دیگه با این وضعیت نرو بخواب! وگرنه دفعه دیگه خوابای بدتر و گمراه کننده تری راجع به من می بینی و کلامون میره تو هم!!! :))
@مهدی:
آقای نویسنده ما چاااکریم زیاااد!
نفهمیدم از کجا شروع شد ولی چسبید, کلی خوندم بعدش اینکه جتر روزای بارونی باید مشکی باشه نپرس چرا ;)
سورنا همین که سر زدی خودش کلیه! :)))) چشم نمی پرسم
یادته گفتی قبلا هم وبلاگ می نوشتی؟ من فضولیم گل کرده ببینم کدوم وبلاگ مال تو بوده؟!؟! نپیچونیا ! بگو! ;)
مهرداد!!! میشه بگی من کجا گفتم قبلا وبلاگ داشتم؟ من اتفاقا گفته بودم که این نخستین تجربه امه! :)))) اشتبا گرفتی عمو جون!
ارسال یک نظر