۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

گریه دارم




نازنینم 

گریه دارم

شانه داری؟


بوی عطر شانه هایت در سرم می پیچد

بینی ام پر می شود از بوی تو

از عطر گل

دسته ای گل وحشی و سرخ

دو کف دستانم

پشت سفت و امنت را می فشارند

من چه قدر آرامم

تو چه اندازه گرم

چنگ می اندازم به وجودت

زجه هایم را به سختی می بلعم

مبادا که بیازارد بغض من

قلب کوچک پرنده عاشق را



اما من

من گریه دارم نازنینم

درد دارم

حرف دارم

این بار نه از تو

از خودم

من به اندازه یک عمر

هزاران روز تلخ

زجر دیده ام

و تو تنها توهمی بود مرهم گونه

بر زخم تنهایی هایم

که گاه فواره خون اش

تا سراپرده افلاک را رنگین می کرد

شانه های گرم و نازت

بوی دلربای عطرت

و صدای گرم و نازنینت

تنها برای این در وجودم رخنه کرده

که هرگز نیستی

نیستی تا ببینی تا چه حد یک انسان

می تواند پست باشد

می تواند پوچ باشد



بی تو

هیچ بودن را

طعم ترش نرسیدن به تو را

و گذار هر لحظه پر درد را

بتنهایی حس کرده ام

رنگ چشمان عسلی ات را با ولع

به رخ این و آن کشیده ام

اما حاشا

که تو هرگز نیستی

نازنینم می دانم

که تو روزی مرا در آغوش گرمت خواهی گرفت

و من خواهم مرد

من از عشق تو تاب نخواهم آورد

اما دوست دارم پیش از آن

یک دل سیر گریه کنم

نازنینم

گریه دارم

شانه داری؟

۱۴\۲\۹۰

۱۳ نظر:

غریبه 92 گفت...

می خوام بگم قشنگ بود ، خارج از مرام غریبه ایمه ..
می خوام بگم بی خود بود ، دلم نمیاد ، آخه نبود ..
چرا آدمو توی یه همیچین دوراهی ای می ذاری آخه ؟ :))

مهرداد گفت...

ووووووووووووووووووووی خیلی گوگولی نوشته بودی
احساس کردم اینارو یه نی نی کوچولوی معصوم نوشته
احساساتم تحریک شد مادر :(((((((
:D

Reza Cupid Boy گفت...

من فدای تو بشم غریبه!!! اولین بار بود از این جور کامنتا می ذاشتی! پس خیلی تاثیر گذاشته روت :)))
مهرداد واقعاً؟ خب بخاطر غلاقه ات به نینی هاس حتماً! ولی بی ربطم نمی گی! یه کم حالت نی نی داشت =)))))
بوووس به هر ۲

مهرداد گفت...

وای رضا
من الان اومدم دوباره این متن تو رو خوندم
خیلی با احساس نوشته بودی
حتی یه ذره گریه آور هم بود
شاید چون خودم این چیزایی که تو نوشتی رو حس کردم
keep going on dude, you're fantastic

ناشناس گفت...

سلام منم مث همه شما هستم با ی تفاوت که خیلی تنهام و جنس تنهایی ام از نوع خیانت هست
بهم سر بزنیدwww.corck.blogfa.com

Reza Cupid Boy گفت...

مهرداد قربونت برم!!! واقعاً؟؟؟ من کیپ دویین جاست فُر یُر سِیک!!! :)
شهروز جان خوشحال شدم بهم سر زدی! چه وبلاگ دراز و طویلی هم داری!!! ایشالا دیگه از نوع خیانت نباشه تنهاییت و اصن کلاً تنها نباشی! :)

Pedram گفت...

LIKE

کوتاه گفت...

احساس میکنم
شانه
پیشاپیش
بزرگوارانه منتظر بود.
بوسس

Reza Cupid Boy گفت...

حیف که
به همان اندازه بزرگوارانه
شانه ای در کار نبود
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

ثنکس :)

Bspm گفت...

تا شقایق هست زندگی باید کرد...
با وحود غمی که درونش هست بی نهایت زیبا بود. لدت بردم.
Bspm

Bspm گفت...

و اینکه یادم رفت بگم. نگاره ی این پست بسیار زیباست و هارمونی خاصی با متن داره. آفرین. سلیقه ی خوبی داری.
Bspm

Reza Cupid Boy گفت...

بی اس پی ام جان ممنون از لطفت! واسه نگاره هم باید بگم شاید یه ساعت گشتم تا گیرش آوردم! :))
بوووس