گفته م صد دفعه، اخبار اینا نمی بینم! چی بشه آنتن رو نگا کنم، اونم واسه خنده! همین! ولی لعنت به این بابا که همه ش از عصر میشینه پای بی بی سی و صدام که دیگه خودتون می دونین! پیرمرد که باشی نمی شنوی به آسونی و کلی باید بلن کنی تا این مزخرفات رو متوجه شی!
پریروز عصر بود، داشتم رو پروژه ترجمه متون ادبیم کار می کردم که خیر سرم پس از ساعت ها گشنگی از اتاقم زدم بیرون. از قضا صدای تلویزیون کم بود و من اصن حواسم پرتش نشد. یه زهرماری کوفت کردم و اومدم برم اتاقم که یهو دیدم یه چیزایی راجع به نخست وزیر هند و یه زنه و تجاوز گروهی ۲۰ نفر بهش و اینا میگه و این که حالش وخیمه و فرستادنش سنگاپور واسه مراقبتای ویژه! نشونش نداد خوشبختانه ولی رفت رو مخم.
دیشب، یعنی بهتره بگم امروز صبح حدودای ۲ اینا بود که دیدم گوشیم روشن شد ال سی دیش و یکی از این اپلیکیشنای لعنتی خبر (فک کنم ABC News) واسم نوتیفیکیشن داده یه چیزی تو این مایه ها: The Indian gang-rape victim dies at...
ریییییییده شد تو اعصابم و همون یه ذره درسی هم که با زورخونده بودم پرید! :( بعد فک کردم اگه میشد اون ۲۰ تا حیوون رو مجازات کرد، چیکا باهاشون می کردم. شاید می نداختمشون جلوی یه مُش ببر و شیر و اینا که جرشون بدن زنده زنده، شاید هم میدادم یه تجاوز سیستماتیک بهشون بشه که درد اون زن رو بچشن. بعد دیدم این فکرا زاده ذهن مریض آخر شبامه و روزا همچین مزخرفاتی نمیاد تو ذهنم! آخه تازگیا دارم قانع میشم که مجازات اعدام هم نادرسته، چه برسه به همچین شکنجه هایی!
خوشبختانه نخستین آزمونم رو که آزمون سازی بود و به طرز وحشتناکی نخونده بودمش، متوسط رو به بد دادم (خوشبختانه واسه این که اصن امید نداشتم به همینم) و البته استادمون خیلی کمکم کرد و کلی بهم رسوند. حالا که فک می کنم شرمنده میشم دیشب تو خواب و بیداری اون همه به خویشاوندای مونث و مذکرش بدوبیرا گفتم! :))))
آزمون دومم هم که ساعت ۱ بود رو خوب دادم. ترجمه متون ادبی ۲! :) فردا مکاتب ادبی دارم، پس فردا اندیشه امام! :( ولی خب بدترینش همین آزمون سازی امروز ساعت ۱۰ بود که ذکرش رفت. آخه آمار و اینا داره و من هم که از این چیزا متنففففر...
پ.ن: از وارتان عزیزم تشکر می کنم که واسه پروژه ترجمه م کلی کمک ویراستاری کرد! *:
پریروز عصر بود، داشتم رو پروژه ترجمه متون ادبیم کار می کردم که خیر سرم پس از ساعت ها گشنگی از اتاقم زدم بیرون. از قضا صدای تلویزیون کم بود و من اصن حواسم پرتش نشد. یه زهرماری کوفت کردم و اومدم برم اتاقم که یهو دیدم یه چیزایی راجع به نخست وزیر هند و یه زنه و تجاوز گروهی ۲۰ نفر بهش و اینا میگه و این که حالش وخیمه و فرستادنش سنگاپور واسه مراقبتای ویژه! نشونش نداد خوشبختانه ولی رفت رو مخم.
دیشب، یعنی بهتره بگم امروز صبح حدودای ۲ اینا بود که دیدم گوشیم روشن شد ال سی دیش و یکی از این اپلیکیشنای لعنتی خبر (فک کنم ABC News) واسم نوتیفیکیشن داده یه چیزی تو این مایه ها: The Indian gang-rape victim dies at...
ریییییییده شد تو اعصابم و همون یه ذره درسی هم که با زورخونده بودم پرید! :( بعد فک کردم اگه میشد اون ۲۰ تا حیوون رو مجازات کرد، چیکا باهاشون می کردم. شاید می نداختمشون جلوی یه مُش ببر و شیر و اینا که جرشون بدن زنده زنده، شاید هم میدادم یه تجاوز سیستماتیک بهشون بشه که درد اون زن رو بچشن. بعد دیدم این فکرا زاده ذهن مریض آخر شبامه و روزا همچین مزخرفاتی نمیاد تو ذهنم! آخه تازگیا دارم قانع میشم که مجازات اعدام هم نادرسته، چه برسه به همچین شکنجه هایی!
خوشبختانه نخستین آزمونم رو که آزمون سازی بود و به طرز وحشتناکی نخونده بودمش، متوسط رو به بد دادم (خوشبختانه واسه این که اصن امید نداشتم به همینم) و البته استادمون خیلی کمکم کرد و کلی بهم رسوند. حالا که فک می کنم شرمنده میشم دیشب تو خواب و بیداری اون همه به خویشاوندای مونث و مذکرش بدوبیرا گفتم! :))))
آزمون دومم هم که ساعت ۱ بود رو خوب دادم. ترجمه متون ادبی ۲! :) فردا مکاتب ادبی دارم، پس فردا اندیشه امام! :( ولی خب بدترینش همین آزمون سازی امروز ساعت ۱۰ بود که ذکرش رفت. آخه آمار و اینا داره و من هم که از این چیزا متنففففر...
پ.ن: از وارتان عزیزم تشکر می کنم که واسه پروژه ترجمه م کلی کمک ویراستاری کرد! *:
۱۷ نظر:
۶ تا بوده ن مثینکهنه ۲۰ تا!
btw
اونا رو باید داد دست من تا حسابشون برسم =))
توی این یه مورد با اعدام مخالفم چون بهتره حبس ابد شن،هرروز هم بهشون تجاوز شه تا روزی که بمیرن :دی
امتحانات هم موفق باشی :) مخصوصا با اندیشه امام راحل که فک کنم سخت باشه
وارتان عشق است !!! دیدیش محکم ببوسش از طرف من
«آخه تازگیا دارم قانع میشم که مجازات اعدام هم نادرسته» یعنی اینجمله رو که خوندم کلی خوشحال شدم :) :*
بعدم کوفت دیونه، کاری نبود عزیزم که بخوای تشکر اینجوری کنی:*
کوفت پدی :))) :***
u might be able to imagine how i could feel when confronted with this tragic news,personally, as a victim, i mean
...
6 نفر بودن نه 20 نفر!
هیشکی نمی توونه فهمه که اون زن چی کشیده جز خودش
و هیچ چیزی اون فاجعه را جبران نمیکنه حتی اعدام
به نظرم بهتره که اونا را محکوم به کار بی مزد کنند تا آخر عمرشون و مزایاشو خرج بچه های بی سرپرست کنند
این بهتره" ازشون کار بکشن تا جوونشون درآد"
اخبار رو نباید دید
ولی متاسفانه اگه نبینی هم فکر میکنی دنیا جای خوبیه
خوشبختانه دنیا جای خوبیه
اینا همه در تضاد هستن
بوسس
امیدوارم امتحانات خوب شه
من اين اخبارا رو كه ميشنورم قاطي مبكنم و عادت دارم برم تو اتاقم هرچي از دهنم در مياد با صداي بلند ميزنم...از انواع فحش ها گرفته تا استدلال ها...
دهن خودمو سرويس ميكنمااا
زياد فكرشو نكن...هر زور هزاران نوع از اين اتفاق ها همه جاي دنيا ميافته و فقط يك هزارمش انعكاس پيدا ميكنه...
هيييييييي روزگار...
پدي هندينااا!!! يه لحظه تصور كن! اَيييي! :))) باشه اين دفه يك ماچ آبدارش مي كنم! :))
دايي من يادم رفته بود اون داستانو! :( نميفهمم ولي سعي مي كنم يه ذره دركت كنم! :(
وارتان واسه من مهم بود! گفته م که! :) بعدش هم سر اعدام و اینا ببینمت باهات حرف میزنم!
بله امیر جان! کامنت اولو می خوندی، میدیدی که درستش کردم! :)) در مورد ایده کار بی دسمزد تا آخر عمر هم بسیار موافقم و نظر خودم هم همین بوده!
مهدی دنیا جای خوبیه
دنیا جای بدی هم هست
و این تضادان که خوبش می کنن
ولی نه وقتی که آدم خودش تو بخش بدش اسیر میشه!
بوووس
سامان دقیقاً! واقعاً نبایده به این چیزا، وقتی نمیشه واسش کاری کرد، زیاد اندیشید! ولی اطلاع رسانیش خوبه، توجه جامعه جهانی رو جلب می کنه!
بوووس
:***
و اینکه حتماً حرف میزنیم ;)
Sure :D
Booouuusss
کشته مرده این عنوانتم "فااااااک"
آخه خرخون، کی رو دیدی تو دانشگاه نمره بالاتر از 12 بیاره. همون 10 یا 12 بهترین نمرات واسه یه دانشجوی ایده آل هست.
وقتی میشه با نمره 10 قبول شد، چرا آخه 20بگیری :) :D :P
اشکان این کلمه زمانی به کار میره واسه من که بی نهایت ناراحت و عصبی باشم! الکی نمیگمش که!
والا نمی دونم نمره ایده آل رو ولی واسه اقدام کردن و رفتن از اینجا، نمره خوب لازمه داداشی! :))
بوووس
ارسال یک نظر