موضوع پروژه پایان ترم درس متون برگزیده نثر ادبی رو یه چیزی انتخاب کردم که الان که بهش فک می کنم، با خودم میگم مگه مرض داشتی اینو ورداشتی میون این همه سوژه! تا روز آخری که باید موضوع رو به استادمون می گفتیم چیزی به ذهنم نرسیده بود و بعد یهو سر کلاس اپیفِنی شد و زد به کله م که یه چیز جنجالی انتخاب کنم! بعد یاد بقیه افتادم که موقع اعلام موضوعم چه شکلی میشن :))
کلاس که تموم شده، نخاله های کلاس مثه همیشه سریع رفتن پیش استاد که سریع موضوعشون رو بگن و سریع برن. من هم وایسادم. بعد رفتم قاطی بقیه بچه ها. نوبتم که شد، یه کم دلم تند میزد. ولی خودمو جمع و جور کردم و صدامو صاف و وقتی استاد گفت: رضا موضوعت چیه؟، با کمترین خجالت گفتم: همجنسخواهی در اسطوره شناسی یونان باستان!
بچه ها واکنش عجیبی نداشتن. استاد هم یه لبخند ملیحی زد و گفت: خیلی گسترده اس. narrow downش کن! :)) گفتم چششششم! رو ۲ تا معروفش کار می کنم.
فعلاً نارسیس رو دارم روش کار می کنم. نمی دونم اون یکی رو چی وردارم! ولی خب بالاخره یه اسطوره ای نظرم رو جلب میکنه! میدوووونم! :)
کلاس که تموم شده، نخاله های کلاس مثه همیشه سریع رفتن پیش استاد که سریع موضوعشون رو بگن و سریع برن. من هم وایسادم. بعد رفتم قاطی بقیه بچه ها. نوبتم که شد، یه کم دلم تند میزد. ولی خودمو جمع و جور کردم و صدامو صاف و وقتی استاد گفت: رضا موضوعت چیه؟، با کمترین خجالت گفتم: همجنسخواهی در اسطوره شناسی یونان باستان!
بچه ها واکنش عجیبی نداشتن. استاد هم یه لبخند ملیحی زد و گفت: خیلی گسترده اس. narrow downش کن! :)) گفتم چششششم! رو ۲ تا معروفش کار می کنم.
فعلاً نارسیس رو دارم روش کار می کنم. نمی دونم اون یکی رو چی وردارم! ولی خب بالاخره یه اسطوره ای نظرم رو جلب میکنه! میدوووونم! :)
۱۴ نظر:
آشیل :)
یک کتابی هم نوشته شده به اسم «سرود آشیل» که در قالب داستان رابطهی عاشقانهی آشیل و پسر عموش رو بررسی کرده (اسمش یادم نبود، نسبتهای فامیلی رَم که همیشه قاطی میکنم)
میتونی افسانه های هومویانه ای که به من نسبت میدن رو هم مدنظر قرار بدی!!! :P
اوه اوه
زبان سرخ، سر سرخت دهد بر باد :P
(اگه درست گفته باشم)
نتایج تحقیقت رو بذار روی وبلاگت همه استفاده کنن :) جدی میگم
این "ورتان" و "محمد" بی حیا هم، هی هیزم زیر آتیش رو زیاد میکنن ;)
اشکان :)) یعنی تو هرجا ی تیکه به من بندازا :))
بعدم وارتان :D
چه جالب...عجب استاد با فرهنگي...اصلا استاداي ادبيات با اين مصائل هيچ مشكلي ندارن...استاد ادبيات ما هم تو دانشكا از رابطه ي ناظر و منظور ميگفت و خيلي تحصينش ميكرد...موفق باشي...اگه تحقيقتو بذاري ما هم استفاده ميكنيم...
موفق باشي رضا جان
سیزیف
وارتان از آشیل خوشم نمیاد! هم همه میشناسنش، هم این که خیلی ماچوئه! :))یاد برد پیت هم میفتم که از اون هم بدم میاد!
دایی چه افسانه ای؟ اینا همه ش واقعیته! :)))
اشکان جان سر سبزه اون نه سرخ! :) چشم حتماً میذارم!
آره سامان خانوم تحصیل کرده انگلیسن! :)) مهدی نمی دونستم سیسیفوس تِم هموسکسوالیته داره! ممنون که گوشزد کردی! چون به ابزوردیسم هم مربوط میشه خیلی گزینه خوبیه!
بوووس
اگه از آشیل و پتراکلوس خوشت نمیاد، هرکول هم گزینهی مناسبیه به نظرم. عشق لولائوس و هرکول که خیلی معروفه و معبدش مختص زوجهای همجنسگرا.
هایلاس و هرکول هم خیلی خوبه. کلا تمرکزت اگه رو کشتی آرگو باشه خیلی چیزها میتونی گیر بیاری.
اگه با هرکول هم به همون دلیل آشیل حال نمیکنی، دافنه و پن رو پیشنهاد میکنم.اورفئوس هم بدک نیس ولی یهکم چون حرکتش مثل ایناییه که از عشق قبلی سرخورده شدن و به یه همخوابیهای غیر مطلوبی رو میآرن، بهنظرم تعبیرش از همجنسگرایی دست دوم میشه. من جات بودم انتخاب نمیکردم.
arkofnoah مایه تاسفه که تا حالا وبلاگت رو ندیده بودم! از راهنماییات یه دنیا ممنونم و این که فعلاً لایوس و خروسیپوس ( Laius and Chrysippus) رو انتخاب کردم! دومی رو هم شک دارم!شاید آشیلو بگم! :)
بوووس
وبلاگی که این همه وقته آپ نشده تعجبی هم نداره که از دیدهها دور بیفته. :)
ترکیب یه زوج کمتر آشنا با یه زوج معروف میتونه توجه مخاطبهای بیشتری رو جلب کنه تو ایران که زیاد شناختی از اساطیر ندارن. آشیل هم خوبه. آخرش رو هم میشه خیلی حماسی،باقسمت پایانی ایلیاد و کشته شدن هکتور تموم کنی که از عواقب این رابطه بود. البته بازم ممکنه علاقهت بهاندازهی من جلب به حماسه نباشه و نخوای ربط بدیش به مرگ هکتور. (;
الان یهکم دارم به رشتهای که همچین فضای تحقیقیای رو باز میذاره حسودی میکنم. D:
پس آپش کن زود دیگه :دی
راستش دیگه خیلی از حماسه لذت نمی برم!
خیلی مردسالارانه و ضد حقوق انسانی! :))
به ادبیات انگلیسی؟ خب اگه مثه من این ترم آخر ۲۴ واحد داشتی و فردا هم ۲ تا آزمون + پس فردا و پس اون فردا، خیلی حسودی نمی کردی!
بوووس
عزیزم تنها مشتری چند ماه اخیر اونجا خودت بودی فقط. :)دیگه وقتی برا نوشتن وبلاگ ندارم. با یکی از دوستان صحبت از وبلاگهای بچهها شد، گفتم یه سری بزنم ببینم اوضاع از چه قراره که اتفاقی به وبلاگ شما برخوردم و دیدم از یکی از فیلدهای مورد علاقهی من یعنی اساطیر نوشتی.گفتم منم یه نظری بدم. ;)
عیب نداره منم دو هفته دیگه امتحانام شروع میشه. اون وقت باهات همدردی میکنم. D:
کشتی نوح! (نامت هم نمی نویسی آخه! اینحوری که نمیشه صدات کرد :))) )
بابا یه آپ موچولو کوچولو بکن! لذت می برم از نوشته هات!
من دو هفته دیگه امتحانام تموم میشه!
اونوخت من هم دیگه همدردی به دردم نمی خوره! :)))) الان بکن!
بوووس
ارسال یک نظر