۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

نمیام... ولی خوبم



سلام بچه ها :)
   می دونم خیلی بدم که این همه مدت نبودم! ولی واقعاً از نظر روانی کشش ندارم دیگه واسه وبلاگ نوشتن! هیچ این طور نیست که بخودم مثلاً گفته باشم که دیگه نمی نویسم و اینا ها... نه، فقط حالش رو ندارم! وقت ندارم شاید! کریسمس مهمونی داشتم، سرم خیلی گرم درخت و تزیینش و اون کارا بود، الان دیگه دارم مشغول امتحانا میشم! یه سری داستان داریم سر ازدواج داداشم(نکرده هنوز هاااا) و یه سری کارای ملکی! یه سفر در پیش دارم و پیگیر کارای سربازیم و اینا بودم بخاطرش! خلاصه سرم شلوغ بوده! و فکرم مشغول! از یه طرفم هم خودم رو غرق سریال دیدن و آهنگ گوشیدن کردم! از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون که لذتی که در دیدن سریالای روز آمریکا، اون هم در حالت افقی توی تخت و زیر پتو هست، تو هیچ چیز دیگه ای نیست! البته اگه کلی خوراکی خوشمزه هم دور و برت باشه و هی بخوری(شانس آوردم که وزنم با این همه چیزی که می خورم اصن اضافه نمیشه، البته به خاطر یه بیماریه این مساله ولی من که خوشحالم این بیماری رو دارم، دست کم رو فرم نگه می داره آدم رو) :))))
   دارم به شدت Desperate Housewivesو Grimm و گاهی هم How I met your mother و Flashforward رو می بینم! خوبن همشون!  ولی دسپرت هاوسوایوز یه چیز دیگه اس خداییش! واسه زبان هم عاااااالیه! آدم اینا رو که می بینه تازه  می فهمه که ریییییده از نظر زبان و هیچی حالیش نیست!
   خلاصه می دونم الان کلی فحشم می دین که این چه وضعشه و چرا این همه مدت عشق و حال می کردی و به یاد ما نبودی و اینا، ولی به خدا آمادگیش رو نداشتم، الان هم یهو حسش اومد! :)

بوووس و تبریک ساااال نو :دی
 

۸ نظر:

نقطه چین ها . . . گفت...

همه دنبال سوژه میگردن واسه نوشتن بعد تو این همه سوژه داری و نمینویسی! :دی امیدوارم بداش حل بشه و خوباش زیاد!.. :دی

یوسف

ناشناس گفت...

امیدوارم بهت خوش گذشته باشه بعد از این همه مدت هم که اومدی! ما دلمون واسه ات تنگ شده بود!!! این حوری های بهشتی افتاده بودن به جون من یکی!!! نبودی دیگه!!! :دی
کریسمس تو هم مبارک!

کوتاه گفت...

دلم تنگ شده بود دیوونه
بوسس

مهرداد گفت...

میگم اسم اون بیماریت چیه؟
چجوری میشه منتقلش کنی به من؟
بیا یه عطسه کن من ازت بگیرمش
یا هر راه دیگه، فقط راهش خاک بر سری نباشه هااا :D

A.L.I گفت...

واقعا ممنون که اومدی و به موجی از نگرانی ها پاسخ دادی !!!!!!!

Reza Cupid Boy گفت...

مرسی یوسف عزییییزم!!! سوژه که نه به اون صورت! سوژک بودن اینا بیشتر :)))
احسان: حوریای بهشتی؟؟؟ نکنه منظورت قلمانه؟ خوشا به حالت =))
مهدی: من هم دلم تنگ شده بووووود بوووس
مهرداد اتفاقا راهش خاک بر سریه! :)) هی خون ازت میره هی ضعیف و لاغر میشی! :)) نه دعا نکن این مریضی رو بگیری ولی =))
علی جان اتفاقاً من هم در کف این نگرانی بچه ها بودم!!! :))

ادي گفت...

اولا سال نو با تاخير يك هفته اي مبارك :) دوما عروسي كه خوبه، مخصوصا واسه ماها، همه پسرا خوش تيپ مي كنن ميان :-P

ناشناس گفت...

تا اینترنت ملی نشده بنویس.