۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

دلم یه عشق ... میخواد!!!

   نیازی به اعتراف نیست!!! تا الان همه تون باید بدونین که من هرگز عشق دو طرفه رو تجربه نکردم و شاید در مقایسه با خیلی از شماها دلم خیلی کمتر لرزیده باشه! ایده آل هام خیلی بالان و این مساله همه زندگیم رو تحت شعاع میذاره و خیلی آزارم میده، تو همه چیز هاااا! ولی خیلی فانتزی عشقی دارم! یه چیزی مثه daydreaming زیااااااد دارم! شاید چون میخوام بهش برسم و این واکنش دفاعی روانمه که تلاش می کنه شرایطش رو دست کم تو مغزم برام فراهم کنه! خب من تو این فانتزی ها به خیلی چیزا دقت میکنم، جزئیاتی که آدم رو دیوونه و از سویی هیجان زده میکنه! بعد فقط کافیه یه تصویر از پسر نزدیک به ایده آل هام ببینم، دیگه واویلا! خر بیار باقالی بار کن! تمام فکرم میشه اون...
    اما خب یه فایده ای هم داشته این توهما! تونستم تقریباً بفهمم چی می خوام و واسه اون خواسته ام، چه یه پسر باشه چه هر چیز دیگه، تلاش کنم! خیلی مهمه بدونی چی میخوای نه؟ شما تیتر این پست رو هر چی دوست دارین بذارین تو نقطه چیناش و بگین بهم! من هم الان میگم:
    من الان فازم جوریه که اصن مثه قدیم ترا دلم عشق ۱۰۰٪ رمانتیک نمی خواد. به نظرم احمقانه و بچگانه است! چون واقعیت نداره، و هرگز هم نداشته! البته رو ۱۰۰٪ تاکید میکنم! عشق حماسی هم نمی خوام که تهش یکی یا بمیره یا اون یکی رو بکشه! :)))) رومئو ژولیت یا اتللو که نیست زندگی! من دلم یه عشق تند و آتشین میخواد. شاید بگین این دیگه نامش عشق نیست ولی من میگم هست. حتماً که نباید همه عشقا افلاطونی باشه! مگه ما همه افلاطونیم؟ =)) دلم یه عشق شهوانی میخواد که اتفاقی آغاز شه. با نگاه، با جذابیت ظاهری، با لمس. و البته این رو منکر نمیشم که حالت ایده آلش اینه که سوژه عشقیت از نظر اخلاقی و رفتاری هم خوب باشه، ولی از رو تجربه دوستای ستریتم میگم که خیلی هم این مساله در آغاز کار مهم نیست! من فک می کنم اگه از قیافه و تن طرف خوشت بیاد، اگه خودت رو وابسته به وجود مادیش بدونی، میتونی خودت رو با رفتارای ناسازگارش هم همخونی بدی، میتونی کوتاه بیای! ولی چه سود اگه عشقت(اگه اصن عاشقش بتونی بشی) از  نظر اخلاقی فرشته خو باشه ولی از چهره اش، آواش، اندامش و ستایلش خوشت نیاد! من فک میکنم اگه شمایی که این رو می خونین و سریع گارد میگیری، یه کم بیشتر که فک کنی می بینی که این خواسته های من حدوداً به ذهن خودت هم خطور کرده و من این رو بیماری\ویژگی سده ۲۱ و ۲۰ میدونم! دوران ماتریالیسم. خب به نظر من این بیماری نیست، تنها ویژگیه. ولی بیماری رو هم گفتم که به مذاق طرفدارای عشق پاااااک هم خوش بیاد! :)))
    سخن آخر، من بیشتر مادیگرام تا همجنسگرا!!! =))))) به خودم تو زندگیم تو همه موارد ثابت کردم که معنویات اونقد واسم مهم نیست که حقایق مادی و لمس شدنی دنیای بیرون. پس من رو ببخشید که میگم دلم یه عشق شهوانی، ظاهربینانه، مادی و جسمی میخواد... امیدوارم از این به بعد یه لِیبل حیوون بودن بهم نخوره و بخاطر هم حس بودنمون و درک متقابلمون از تنوع و رنگین بودن، من رو درک کنین و عاق نکنین! :))))

پ.ن-۱:  همیشه گفتم همه چی نسبی و آزمایش پذیره، ممکنه همه حرفایی که زدم رو طی یه آزمایش واقعی در آینده، رد کنم یا شاید هم بیام و با طلا ازنو بنویسمشون! شاید آره، شاید نه!
بوووس

پ.ن-۲: این پسره تو کلیپ Crazy Sexy Wild از بانو Inna بدجور رفته رو مخم! فعلاً با این تشکیل خونواده دادم :)))))

۲۸ نظر:

محمد گفت...

اینکه متولد تیر هستی توجیه میکنه ترجیح تو را بر مادیات و ملموسات
و زندگی آسانی خواهی داشت

Reza Cupid Boy گفت...

واقعاً محمد!؟ نمی دونستتتتم! فقط می دونستم تیری ها خودخواه و مغرورن :)))
زندگی آسان؟ خدا کنه!
بوووس

آپاسای گفت...

اعتقاد عجیبی هم نیست. هر کی میگه چهره و ظاهر شریک زندگیم خیلی مهم نیست و دم از اخلاقیات و انسانیت می زنه دروغ گفته. البته هرکس این اعتقاد رو داره خودش هم حداقل یک ته چهره ای چیزی باید داشته باشه. حداقل تو دوره ای که ما زندگی می کنیم. اعتقادت مثل مال منه.

Pedram گفت...

نم توی مسائل همجسنگرایانه خیلی مادی نگاه میکنم،اما به همون اندازه هم به اخلاق و احساسی بودن پارتنرم اهمیت میدم
چرا باید با یکی رابطه ای رو شروع کنم که فقط ظاهرش اونیه که من میخوام؟
به شخصه ترجیح میدم با کسیکه صددرصد با من مَچ هست یه رابطه رو شروع کنم:دی
بوس (از اون صحنه داراش)

ناشناس گفت...

منم inna میخوام.

Vartan گفت...

فکر کنم، یک مقدار مرز سکس پارتنر و معشوق توی متنی که نوشتی، شاید کم‌رنگ شده. بدون شک چهره و استایل طرف مهمه، ولی فکر کن، با یکی رابطه داشته باشی که به اندازه‌ی سرسوزنی هم باهاش حرف برای گفتن نداشته باشی، هرچه‌قدر هم توی رخت‌خواب خوب باشه، فقط توی رخت‌خواب خوبه، اون‌وقته که طرف تنها سکس پارتنرته نه معشوقت.
گل پسر، با ی هم‌چون پدیده‌ای ی هم‌چین حسی نخواهی داشت:
http://puercelestia.blogspot.co.uk/2012/05/blog-post_25.html

ی حرف کوتاه، بین کلی بلاگ که خوندم، بلاگت جزو معدود بلاگایه که صادقانه است، نه ماسک روشن‌فکرمعابانه داری نه جانماز آب می‌کشی، بی‌دلیل فحش نمی‌دی که بگی بی‌پرده حرف می‌زنی، احساسات انسانیت رو هم پنهان نمی‌کنی که مثل پیردخترهای کلیسا رو-مسجدرو بگی «وای که چه قدر من پاک و منزه‌ام». پس کاری به این نداشته باش که یکی بیاد بهت بگه حیوون، هم‌این‌جوری که می‌نویسی، بنویس :)
(بترکی اگر این حرفام رو بذاری پای پپسی باز کردن، گفته باشم :))))))))))

مورد آخر، درباره‌ی Day dreaming، می‌دونی این‌کار کِی خیلی لذت بخشه؟ وقتی سر کلاس نشستی و استاد داره یک بند از موضوعی حرف می‌زنه که از اساس برات مهم نیست، بعد از پنجره به بیرون نگاه می‌کنی، به تدریج کلاس تو یک غبار نقره‌ای غرق می‌شه و پر می‌شی از خیال.

حسام گفت...

سلام
یه دنیا مادی......
ای بابا قصد موضع گرفتن ندارم ، ولی پرکر شدم از خودن پستت.
تو حق داری هر جور که دلت میخواد زندگی کنی ، اما بخشی از آبروی جامعه هموسکشوال به رضا پسری از بهشت مربوطه.
شاید یه تناقض باشه جمله بالا.
اما بنظرم نیست
چون هرطور زندگی کردن لایق تو نیست.
ای بابا آخه این همه رابطه که از یه نگاه و لمس و اینا شروع شد مگه به کجا رسید؟؟؟
جز اسم فحشا که برای ما بجا گذاشت؟؟
جز اسم چشم چرونی و هیز بازی برای استریت ها بجا گذاشت؟؟
افلاطون نباش ، اما ....
باو عشق حرمت داره
حریم داره...
مگه میشه همه چیز رو نادیده گرفت؟؟؟
یعنی دروازه دل اینقدر بی در و پیکره؟؟
اگه اینطوره که اون دل نیست ، کاروانسراست
یعنی هیچ شاخصی مطرح نیست؟؟
فقط چشم ، فقط لمس ، فقط....؟؟؟
صداقت و محبت و عفت و اینا کششششششک؟؟؟
بکجا داریم میریم؟؟؟

amir گفت...

اینقدر ارمانگرا نباش
هرکس نظر خودشو داره
من به عشق رمانتیک قانعم
پسری که برام جذابیت داشته باشه و رمانتیک باشه؛ هین برام کافیه

آپاسای گفت...

خودمونیم راست می گی. اولین بار از وبلگت دیدن می کنم اما از صداقتت بدم نبومد. تو دنیایی که همه به فکر اینن که چی بپوشن و هیکلشون و ظاهرشون چه طوری باشه دیگه کمتر کسی به باطن آدما اهمیت می ده. فعلا که معنوی گرایی کمرنگ شده. متأسفنه یا خوشبختانه. همه دارن نقش بازی می کنن. هر کسی به یک راهی.

کوتاه گفت...

از لیبل نترس
چون اصولن لیبل زن ها لیبل هاشون رو زدن و میزنن و خواهند زد

Reza Cupid Boy گفت...

پد یجاست ریسرچ اون که شرایط ایده آله عزیز من ک یبدش میاد! ولی خب فک کنم همیشه این شرایط گیرت نیاد! :)) البته واسه تو امیدوارم که بشه عزیزم!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

اِلی من اینا رو خیللللی دوس دارم و احساس می کنم پر از سکسه! یعنی خیلی واسه پسرای ستریت باید سکسی باشه، و البته برای شما!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

وارتان شاید من خیلی نتونستم خوب بگم منظورم رو ولی من مدتها تحت فشار ایده عشق پاک و فکر رابطه بدون سکس بودم! الان احساس میکنم دارم از قفسی که واسه خودم ساخته بودم آزاد میشم!
نه مطمئن باش خرکیف میشم یکی ازم تعریف کنه، ولی به حساب نوشابه باز کردن نمی ذارمش! چون خودم رو جر دادم تا به این ویژگیایی که میگی برسم و حالا هم قدرشون رو میدونم و بازخوردش رو توی کامنتای مخاطب تیزی مثه تو می بینم!
درباره اون لینک! مرسسسسسی که یادآوری کردیش بهم، واقعاً یادم رفته بود چنین چیزی نوشتم پسر! و واقعاً دوسش داشتم وقت یبعد مدتها خوندمش! مال اردیبهشته و واپسین تپش های عاشقانه قلبم! :))))
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

حسام عزیزم مرسی که با وجود پکر شدنت زیاد بهم نتوپیدی!
درباره وظیفه خطیر من و جامعه هموسکشوال اینو میتونم بگم که من هیچ تضادی در بیان احساسات واقعی و درونیم و طفره رفتنم از خدعه و نیرنگ، با احترام و آبروی جامعه نداشته مون نمی بینم! نمی دونم منجم رفتی با نه! ولی اگه دنبال بی آبرویی هستی(البته با تعاریفی که تو از آبرو داری) میتونی اونجا خیلی ها رو ببینی که از من خیلی بدتر پرچم دار نابود کردن اعتبار گرایش ما شدن!
اما این رو ازت می خوام بپرسم: آیا ما حتی حق داریم بگیم اونایی که تو منجم هستن دارن آبروی ما رو می برن؟ یا حتی من! تو اگه نوشته یه ستریت رو هم بخونی که توش از عشق مادی و فیزیکی دفاع کرده، آیا باز هم چنین پکر میشی!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

آپاسای جان خوشحالم بهم سر زدی!
ببین من باورم اینه که معنویات و ظاهر آدم ها ربط ناگسستنی و بسیار تاثیر گذاری رو هم دارن! اگه ظاهر بد باشه، مطمئن باش که تو دنیای امروز دچار هزاران مشکل و عقده میشی! خب من ایده ام اینه که اگه ظاهرت مرتب و زیبا باشه، دست کم به دیگران انرژی مثبت میدی و همون رو هم دریافت می کنی! و این چرخه دنیا رو زیبا می کنه!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

مهدی جونم من هنوز خیلی ترسو ام! خیلللی! من حتی جرات نکردم واسه یه ستریت کام آوت کنم! اما دست کم دارم رو خودم کار میکنم که خودم هم که شده، واسه شروع، دیگه هیچ لیبلی به کسی یا چیزی نزنم!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

امیر جان آرمانگرایی تو وجود منه، و تا الان هم جز تو زمینه روابط، هر چی که خواسته ام بهش رسیده ام!
بوووس

Reza Cupid Boy گفت...

آپاسای جان ببخشید کامنت نخستت سپم شده بود تو بلاگسپات! با نظر ته چهره ات کاممممملاً موافقم! کسی که قیافه اش چیزی واسه عرضه نداره بهتره حد خودش رو بدون! این حرفام که شریک فققققط باید اخلاق داشته باشه واسه من یکی که شرو وره!
بوووس

Vartan گفت...

اوهوم :) این رو هم تو نوشته‌ات احساس کردم (قبلاً تو ی پستی به ی تغییر دیگه تو نگاهت اشاره کرده بودی، دقیق یادم نیس کجا) ولی بهش اشاره نکردم چون فک کردم شاید زیادی وارد حدود ذهنت شدنه :)

Reza Cupid Boy گفت...

وارتان هیچی قشنگتر از وارد شدن به حدود دستنیافتنی ذهن آدما نیست! :)
بوووس

حسام گفت...

سلام
جامعه بی آرمان انتظار زیادی ازش نیست.
انسانیت همو یا هترو بودن نمیشناسه.
همین متن رو اگه استریت هم بنویسه من پکر میشم
چون قائل به حرمت ذات پاک انسان هستم.
باه منجم رو دیده ام
اما رفتار اون دسته افراد شما رو باید تحت تاثیر قرار بده؟؟؟
بار ها گفتم حتی تو همون منجم یه اقلیت دارند هرزگی و رواج مدند.
متاسفاته جامعه هموسکشوال یه جامعه منفعله که با این همه پاکی که بینشون هست اما تاثیر پذیر از یک تعداد محدود هستند.
شما که وبلاگ نویس هستی و مثلا قشر فرهیخته جامعه هموسکشوال و اهل مطالعه ، شما چرا در رواج این موضوع گام برداشتی؟؟؟
من نمیدونم شاخص و معیار آبرو برای همو ها چیه؟؟
اما چیزی که من میبینم این جامعه واقعا هیچ آرمانی براش تعریف نشده.
دل آدم میگیره.
نظرت محترم ولی اصلا قبولش ندارم :(

Vartan گفت...

آره خیلی لذت بخشه :)
مثله لحظه‌های کوتاهیه که ماشین داره از روی پل رد می‌شه و برای یک لحظه از بین شاخه‌های چنار، داخل خونه‌ی کسی رو می‌بینی :)
ولی من کمکی با وسواس و تردید به خودم اجازه‌ی ورود می‌دم :)

Reza Cupid Boy گفت...

حسام دوس دارم بدونم منظورت از حرمت ذات پاک انسان چیه؟ میدونی مجموعه قشنگی از واژه هاس ولی یه کم با طبیعت نیمه حیوانی ما ناسازگاره. بعد مگه احساسات جنسی، در هر حدیش، با این حرمت پاک انسانی در تناقضه؟ یه ذره متعصبانه داری نگاه میکنی به نظرم. ایده آل هات قشنگن ولی تو دنیای بیرون پیدا نمیشن اونجور که تو میخوای.
راستی کی گفته هر همویی که وبلاگ مینویسه قشر فرهیخته است؟ :))
حسام اون آدما تو منجم چی رو دارن رواج میدن؟ من خودم یه موقع به اون آدما فحش میدادم ولی الان واقعاً وجودشون برام مهم نیست، بهم هم بر نمی خوره اگه یکی واسم تو منجم عکس آلت تناسلیش رو می فرسته. نمی خوام، پس بهش توجه نمی کنم نه این که بگم اون آدم فاسده یا فاحشه یا هزار تا نام دیگه! بعدش هم کی میگه این آدمای به قول تو هرزه یه کمینه ان تو منجم؟ ۱۵ دقیقه ناقابل آنلاین باش و یه عکس سکسی بذار اون موقع میبینی که همچین کم هم نیستن این آدما!
حسام جان من نمی خوام نظرم رو تحمیل کنم ولی یه کم رو حرفام فک کن. من نه اون آدمای منجمم، نه مثه تو معتقد به این ذات پاک و این حرفا! یه چیزیم این میون که دنبال پاسخم
بوووس

حسام گفت...

سلام
تا زمانی که دنبال نکته تو کامنت هستی تا بکشی بیرون جهت نقض حرف من دیگه واقعا حرفی نیست
بلاگر ها نه فرهیخته هستند نه چیزی
یکی هستند مثل بقیه.
تا با هر کدوم حرف میزنی میخواد نقض پیدا کنه.
من چی میگم شما تو چه فضایی هستید.
همه منجم فاسد
انسانیت مرده
این ها رو قبول داری؟؟
آها انسانیت به این ها نیست
اصلا انسانیت معلوم نیست به چی هست
هر کی انگار یه تعریف از انسانیت داره
عجب آشفته بازار است دنیا
نه تو وبلاگ ها نه هیچ جای جامعه هموسکشوال نمیشه هیچ بوی از یه فضای خوب پیدا کرد.
خونه امید من فقط این وبلاگ نویسان بودن که با بخوردی که با چندین تاشون داشتم میبینم هیچ فرقی بین هیچ کدوم نیست.
جامعه بی آرمان ، بی چار چوب ، بی انضباط ، و بی.......
یک جامعه نفرت انگیز

Reza Cupid Boy گفت...

حسام جان آدم باید مسئول حرفی که میزنه، بدقت باشه! این نکته بیرون کشیدن نیست به نظر من. این رو من وایستادن رو حرف و باور داشتن به اون چه میگی تلقی می کنم. وقتی میگی که من دارم نکته بیرون میکشم، غیر مستقیم داری میگی که نمیشه خیلی به حرفات ۱۰۰٪ اطمینان کرد و از هر واژه ای میشه هزار تا برداشت کرد. خب من اینطور حرف نمیزنم خودم و واسه همین هم عادت دارم نکته سنجی کنم. ببخش اگه حس کردی میخوام گیر بدم بهت.
ضمناً فاز شماگفتنت چیه؟ :دی!!! ما که هم رو دیدیم و چن ساعت حرفیدیم. اگه از نظرم بدت میاد، نباید یهو واست یه آدم غریبه شم، باید؟ :)
خب خوبه که خودت پاسخت رو میدونی. من گفتم منجم با تعریفی که توووو از انسانیت داری، ۹۰٪ جای بدیه. ولی این نظر کنونی من نیست چون من انسانیت رو اصن به عفت و پاکدامنی نمیدونم. اینا مسائل شخصین حسام. ما که اقلیتیم، ما که رومون ظلمه باید این رو بدونیم که انسانیت احترام به حقوق بقیه است. تعاریف تو تعاریف ستریت پسنده! یه گی خوب گی ای که یه پارتنر طولانی مدت داره که فقط با همون باید باشه و حق نداره از رابطه اش خسته شه و فقط هم باید اولویتش تو گزینش پارتنر رو در رفتار و اخلاق و اینا بذاره. خب این میشه همون زورگویی ستریت ها به ما! این هم یه جور دیکته کردنه. مادامی که کسی به کسی ضرری نرسونه، هر کس آزاد هر جور که میخواد بزیه و بیندیشه! برای من بوی یه فضای خوب اینه. شاید ما از پایه طرز پندارمون گوناگونه و فایده سریع الوصولی هم این مکالمه نداشته باشه، اما من خیلی خوب یادمه که عین همچین مکالمه ای رو پیش از این که وبلاگ بزنم با یکی از بچه ها که اون موقع مینوشت داشتم، و من که اون موقع آینه تمام نمایی از افکار کنونی تو بودم، خیلی بهم برخورد که پس عشق چی میشه؟ اینا که همه اش خواسته های تنانیه! روح کو، معنویات کوشن؟ اما خب الان پس از ۲ سال خیلی عوض شدم. واسه همین میگم نتیجه اش سریع الوصول نیست اما در پایان یا حرفای من رو تو تاثیر میذاره یا تو رو من! :)
بوووس

حسام گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
Reza Cupid Boy گفت...

حسام جان حتماً خواسته ات عملی میشه!
من هم قبول دارم که دنیاهامون متفاوته ولی همین تفاوتا دنیا و دوستیا رو قشنگ میکنن!
خب شاید از اول نباید بحث می کردم چون خیللللی نقطه نظرامون فرق دارن. الان هم ادامه نمیدم
به بزرگتر بودنت احترام میذارم چون شاید چن سال دیگه بجای کنونی تو برسم!
نگران نباش پسر روح من نمی میره، قو یتر از این حرفاس! درسته زخم خورده، ولی تو هم همین زخم ها رو بواسطه گرایش جنسی مشترکمون خوردی و با ضمادی به نام اعتقادات ترمیمش کردی. من هم شاید اعتقاداتت تو رو ندارم، ولی راههای خودم رو واسه نجات روحم پیدا کردم!
بوووس

حسام گفت...

هه