۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

حس نو

خيلى حس قشنگ و جالبى بود كه واسه اولين بار، پسرى رو كه دوس دارى، ميشونى بغل دست تو ماشين و يه مسير طولانى رو از نياوران تا گيشا باهاش گپ ميزنى تا برسونيش! از فرهنگ آشغال ما ايرانيا فقط اين رو ميدونه كه بايد يه كم تعارف كنه و سريع نپذيره هر پيشنهاد رسوندنى رو. ولى بعد از دو بار، شيرين تسليم ميشه و اعصابت رو ديگه خرد نميكنه. بهش با كلمه هايى مثه <بشين پسر جان بذار برسونمت> و يا با گفتن نامش با يه عالمه ابراز علاقه، ميفهمونى كه: دارم از با تو بودنم لذت ميبرم :|
بعد كه از ماشين پياده ميشه و نگاش ميكنى تا خيالت راحت شه كه از پل عابر رد شده، راه ميفتى سمت خونه! هنوز تو ماشينته و تو هنوز دارى به هزار تا چيزى كه ميشد بگين به هم فك ميكنى!
ياد اين ميفتى كه اون پسر احتمال زياد ستريته و يا اين كه در بهترين شرايط بايه! بعد به خودت يه قوى باش محكم ميگى و ياد اين ميفتى كه هميشه يه چيز بهتر در انتظارته!
مسير برگشت به خونه رو به طرز باور نكردنى اى سريع طى ميكنى. وقتى ميرى تو پاركينگ و ماشين رو خاموش ميكنى و دارى گوشى و كيف پول و كارت ماشين رو ور ميدارى، نگاهت ميفته به صندلى بغلت: جايى كه اون روش نشسته بوده تا چن دقيقه پيش. انگار هنوز پيشته...
ولى ميدونى قشنگترين جاى اين داستان احمقانه كجاس؟ فرداى ديدارت با اون پسر، به هيچ وجه حس شكست نميكنى! چون به هزار بدبختى به خودت ياد داده اى كه خودتو دوست بدارى و مطمئنى كه يكى بهتر يه جا منتظرته :)

۱۶ نظر:

Vartan گفت...

یکی از زیباترین نوشته‌هات بود این :)‌:*
امیدوارم بهترین برات اتفاق بی‌افته :*
+
کلی بغل حسابی :)‌:*

محمد گفت...

:|
این بود عشقی که توی پُست قبل گفتی؟
:|

اصلا نباید بهش تعارف میکردی که سوار شه. چشمش کور بره پول تاکسی بده :|

حیف اون بنزینی که واسش سوزوندی!!! :D

مرد تنها گفت...

سر در نیاوردم!!
یعنی پا خوردی؟
زد تو ذوقت...
جیبتو زد؟
یا آنکه
جا زد...ترسید
خب چی کار کنیم من هنوز دیپلم نگرفتم

emad گفت...

salam Reza joon
khobi?
dirvaghtie nayomade bodam inja
...
good luck Honey..

Reza Cupid Boy گفت...

وارتان مرسسسسى! من هم بغل ميكنمت از دوووور

محمد: آخه چرا؟؟؟ چه گناهى كرده بدبخت؟

Reza Cupid Boy گفت...

مرد تنها! نه هيچكدوم اونايى كه گفتى نبود! فقط يه حس بود به يكى كه نبايد :)
عماد جان مرسى سر زدى بهم پس از مدتها!

بوووس

غریبه 92 گفت...

من یکی تعارف ندارم .. از فردا خواستم جایی برم زنگ می زنم بیای دنبالم .. اصلن راننده دربست :))

Unknown گفت...

http://www.youtube.com/watch?v=hMfalO9ILUA

Danials گفت...

هوم چه حس خوبی :)) واسه من که این حس ها فقط رویا هست همین ....

مرجان گفت...

یکی که منتظرشی، یه جایی منتظرته :)

مرجان گفت...

یکی که منتظرشی، یه جایی منتظرته :)

saman گفت...

به به به...رضا جون عزیزم....امیدوارم خوب باشه حالت...همیشه مثل این پست...
چه حس خوبیه آره...من خیلی تجربش کردم...ولی همیشه انتظار بهتر از حال رو داشتن خیلی جالب نیس....شاید اونی که تو حس میکنی بهترش هم در انتظارته....نهایت بهترین باشه
شاد باشی....بوووووووووووووس

Reza Cupid Boy گفت...

غریبه من راننده اتم دربست!

when pigs: متاسفانه هیچوقت با کلپتون رابطه خوبی نداشته م! ولی مرسی! :*

دانیال جان واسه تو هم به موقعش پیش میاد! من هم اصن فکرش رو نمی کردم!

مرجااان مرسی اینجا بهم سر زدی! آره حس خوبیه که به آینده اینجوری نگا کنی!

سامان عزیز من اگه میخواستم نهایت بهترین رو بخوام هیچوخت از اون پسر به ظاهر ستریت خوشم نمیومد! ضمناً نهایت بهترین واسه هر کی یه جور تعریف میشه! مثلاً نهایت بهترین من رو هر کی دیده، زده تو سرم که این چه آشغالیه که بهش می گی بهترین! :))))

بوووس

Unknown گفت...

hendrix?

دانیال گفت...

وا.....بلی همیشه یکی بهتر هست امااااا
خب ازین استفاده کنیم تا بریم سراغ بعدی نه؟؟؟

Reza Cupid Boy گفت...

When pigs... : والا تا الان حتی نامش رو هم نشنیده بودم!‌:))

دانیال استفاده رو خیلی بد اومدیااا! :))
حوابت هم به وضوح نه ئه!

بوووس