۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

من، که برزخم!


  پرده اول: امروز، نمایشگاه کتاب، بار دوم در دو روز!
با دوست دخترم که واسه ش کام آوت کرده م رفتیم نمایشگاه، دیروز هم با ۲ تا دیگه از بچه های یونی رفتم. هر دو روز هم همون پسری رو که از پارسال ازش خوشم اومده بود رو پیدا کردم و کلی دید زدم. یه سال می گذره و من به این فک می کنم که من چقد تو این یه سال عوض شده م و اون چیا سرش اومده و با این همه اون کلاً به من بی توجهه و اصن حتی من رو نمی بینه وقتی که یه ساعت تو غرفه بهش زل زده م! به زندگی یه فاک گنده می دم و باز برمیگردم به اصل همیشگیم: همه چیز به زودی درست میشه...

  پرده دوم: منجم
تو منجمم استدلالم مبنی بر این که چرا اونجام رو نوشته م: همین طور که من، با این مشخصات اینجام، شاید یکی مثل من هم پیدا شه! استدلال تخمی و مسخره. هر بار که اکتیویتش می کنم بیشتر مطمئن میشم که از توش هیچی در نمیاد.

  پرده سوم: نوستالژی فحش خور
دانشگام تا یه ماه دیگه واسه همیشه تموم میشه من و می مونم و یه مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی که دوسش دارم ولی هم کمه هم بدردنخور. دلم هم واسه یونیمون تنگ میشه می دونم. یکی از جاهایی بود که با وجود مزخرف بودنش، هُلم میداد تو اجتماعی با جامعه آماری ای رنگارنگ و تجربه اندوز. فردا می خوام واسه یه کلاس برم یونی. کلاسی که مال من نیست. مال استادیه که خیلی دوسش دارم چون دوسش دارم  و اون کلاس مال ترم ۶ای هاس ولی من به استادم ترم پیش قول داده بودم که حتماً به کلاساش سر میزنم ولی برنامه م جوری بود که اصن ۳شنمبه ها کلاس نداشتم و در طول این ترم لعنتی هم تمبلی کردم و نرفتم . ولی فردا که احتمالاً واپسین جلسه ست میرم حتماً.

   پرده چهارم: ماده
سر کارم یه کم به مشکل خوردم که مثینکه رد شد. قراره اضافه حقوق بگیرم از اردیبهشت. شاگرد جدید بهم معرفی شد و کلاً روزی ۳، ۴ ساعتم پره واسه این داستان. به فکر تدریس خصوصی تو محله مون افتادم واسه تابستون (فیلم برف روی کاجها رو دیدم جوگیر شده م!)

  پرده پنجم: ذهنی که لهه!
دارم به این نتیجه میرسم که من که اگه روزی ۹ ساعت هم بخوابم باز هم خسته م، شاید واسه اینه که خیلی فکرم مشغول و بیمارگونه فکر می کنم به همه چی! من اینجوری نبودم و الان هم نمی خوام با ۲۱ سال سن مثه ۶۰ ساله ها زود خسته شم.

  پرده ششم: نمی خواستم ولی باید میگفتم
یه چیزی رخ داد تو منجم و یه مسجهایی رد و بدل شد که ای کاش نمی شد. بهت راجع به اون تو منجم گفتم و حالا فک می کنم که شاید اصن نباید این کار رو می کردم، ولی واقعاً نتونستم خودم رو قانع کنم که  بی خبرت بذارم. بهر حال ناراحتم اگه ناراحتت کرده م.

  پنج پرده ماکسیموم تعداد پرده س! مال من هفت تا شد.  همینه که هست. اینجا برزخه و برزخ تا جایی که من میدونم قانونی نداره.

بوووس