۹ اوت پارسال به امید آشنایی با نیمه گمشده ام و یافتن دوستای خوب اومدم و با هزار تا ترس و وحشت و توهم، آغاز کردم به نوشتن اینجا. خب دروغ چرا؟ آدم وبلاگش یه ساله میشه حس میکنه تازه میتونه یه حرفی واسه گفتن داشته باشه. امیدوارم بفهمین منظورمو! خیلی ناراحت شدم که یه سالگی بچه ام رو نتونستم کنارتون جشن بگیرم. خب دلایلی دارم. ولی کلاً حیف شد...
من دوشنبه ۱۶ ام امرداد لپ تاپم رو خراب کردم!!! :))))) پس از یه رخداد خیلی خوبی که واسم پیش اومد، دقیقاً همون روز این بلا سرم اومد! داشتم خوشحال و خندان با فوم مخصوص تمیزش می کردم و خیر سرم خاموشش هم کرده بودم که نکات ایمنی رو رعایت کرده باشم. فردای اون روز فهمیدم که کمی فوم بیش از حد تو کیبوردش رفته و خیلی شیک کیبورد و ترَک پَد دیگه درست کار نمی کنن. خسته تون نمی کنم، سپیس، اسکیپ، شیفت، کپس لاک و کل ردیف اف ها از کار افتاد و من موندم و آوارگی تو پایتخت واسه ۴ روز(تازه خیر سرم آشنا داشتم) و یه هفته تموم هم از سه شنبه دو هفته پیش تا سه شنبه گذشته لپتاپ تو تعمیرکاه موند و من تو تمام اون یه هفته به اینترنت دسترسی نداشتم!
دردسرتون ندم، این بابا که آشنا هم بود هیچ گهی نخورد و این رو داد به ما و ما هم غمگین و ناراحت از این که بچه مون ناقص شد، اومدیم خونه. میشد کلی کیبورد رو تعویض کرد ولی ۵۰۰ تومن هزینه اش بود و ضمانتی هم نبود که درست شه. این هم از فواید تحریم که یه کیبورد ۱۰۰ دلاری رو باید ۵۰۰ تومن بخری تو این خراب شده. شاید بگین: خب الاغ کیبورد وایرلس می گرفتی! آخه مشکل تنها کیبورد نبود، صدا هم قطع شده بود و کلاً همه چی کند! خلاصه بد ان تو انی بود!!!
۴ شنبه ناراحت و ناخوش احوال داشتم باهاش ور میرفتم و از برنامه ریمپینگ کیبوردی که یکی از دوستام بهم داده بود استفاده می کردم تا بلکه بتونم جای چند تا از این دکمه های حیاتی رو با دکمه های مزخرف عوض کنم(که الان هم چون همین کار رو کردم خدمتتونم) :) نهایتاً کاشف به عمل اومدم که با غیر فعال کردن نرم افزاری دکمه شیفت، مشکل صدا و کندی اجرای برنامه ها برطرف شد!!! باورم نمی شد.... فرداش بردمش با دوستم فرمتش هم کردیم که یه نفسی بکشه بعد دو سال و خورده ای و هم این که iOS جدید رو بریزیم روش! خلاصه از ۵ شنبه هم مشغول بازسازی هاردم و آرشیوای آهنگام و عکسا و مرتب کردن اپلیکیشنا و این کارام که هنوز هم تموم نشده.
البته هنوز اون دکمه های فوق الذکر کار نمی کنه و با یه بدبختی ای تونستم جاشون رو با دکمه های دیگه عوض کنم! تازه با این هم سعی و تلاش، باز هم حرف گ و پ کار نمی کنن! واسه همین گاهی ک و ب میزنم اگه حال نداشته باشم! خودتون درک کنید معنیش رو =))
خب اون یه هفته ای که نداشتمش خیلی اعصابم خورد بود، نه واسه نبودنش بلکه واسه بلاتکلیفیم و سر و کله زدنام با این فروشنده ها و تعمیرکارای پایتخت! ولی از یک سوی دیگه خیلی تجربه خوبی بود واسم! یاد گرفتم کار شاگردام رو بدون کامپیوتر را بندازم و خود کفا شدم یه نمه! :)) و فایده مهمترش این بود که تو اون یه هفته کلی برنامه زندگیم مرتب شد و ساعت خوابم تنظیم شد و هم این که کلی کتاب خوندم! از گوته، ویرجینیا وولف، گی دو موپاسان و چند تا نویسنده دیگه کتابایی خوندم و همین ها مایه تسلی من تو این یه هفته خماریم بودن! شازده کوچولو و یه کتاب فلسفه به زبان ساده رو هم به لیست اضافه کنیم، می مونه فرانسه و اسپانیایی که فقط با دیکشنری تصویریاشون بازی کردم! کلاس اساپانیایی هم دیگه نمی رم چون تعدادمون شد ۳ تا و خواستن نیمه خصوصیش کنن و چون شهریه اش به طرز باورنکردنی ای بالا رفت، یه بیلاخ دادم و با خودم گفتم سِلفستادی رو واسه همین مواقع گذاشتن!
نمی دونم چرا انقد و یا اصن واسه کی دارم این هم مزخرف میگم! :))) خب دلم تنگیده واسه تون دیگه! هیچ خبری هم نبوده این مدت خیالتون راحت باشه با هیشکی دوس نشدم(آخه اولین چیزی که پس از غیب شدن یه بلاگر به ذهن خود من میاد یا دستگیری و مرگه، یا ازدواج و لااااو :)))))) ) منجم هم گاااااهی میرم ولی خب حتی سگای اونجام به ما محلی نمیذارن :)
دیگه ببخشید اگه نگرانتون کردم و این که حالم از پوسته وبلاگم به هم می خوره و تو اولین فرصت عوضش می کنم!
دیگه همین
بوووس
تا زود